تاريخ: دوشنبه شانزدهم دی ۱۳۹۲ ساعت: ۵:۴۴ ب.ظ
درشمارگان گذشته پس از درج وصیت نامه داریوش کبیرهخامنشی که به حق می توان او را یکی ازنوابغ بشری نام نهاد شانزده محورازوصیت نامه این شاه بزرگ را مورد بررسی قراردادیم ودراین شماره دو محوردیگرازاین وصیت نامه را مورد برسی قرارمی دهیم تا ببینیم که گذشتگان ما چه مسائلی را مهم می شمرده اند وما امروزچگونه با غفلت ازآنها دچارمشکلات فراوانی شده ایم
17- در آباد كردن، حفر قنات و احداث جاده و شهر سازي را در درجه اول اهميت قرار بده
این بخش ازوصیت نامه دارای دو رکن است رکن اول آن حکم کلی داردبه نحوی که داریوش بزرگ با تاکید برآن گویی نظرخاصی را به جانشین خود القاء می نماید
ایشان درابتدا با اشاره به این نکته که دربخش آبادنمودن مملکت توموظفی که توجه بیشتری را معطوف حفرقنات،احداث جاده ودرنهایت شهرسازی بکنی می خواهدعنوان بداردکه آبادنمودن وساختن برخلاف برخی ازآدمها که فکرمی کنند چون قدرت بدستشان افتاد بایدبکوبندوویران کنند جزیی مهم ازوظایف حکومت است ودراین کار سه کارکیفی وفنی مهم را سفارش می نمایدکه به خاطرجایگاه وموقعیت هریک ازآنها درامرتوسعه این گفته نشانگردرایت وعمق فهم شاه هخامنشی ازمملکت داری را می رساند زیرا که حفرقنات درسرزمینی که خشک است وآبهای جاری آن فصلی می باشند یک امرحیاتی می نمایدکه اگرموردبی توجهی قرارگیردمطمئنا موجبات تباهی درارکان حکومت را فراهم می نماید
دوستان اگربخواهندمشکلات امروزجامعه انسانی را موردتوجه قراردهند ملاحظه خواهندنمودکه یک حرکت پرشتاب تولیدبحران درفراروی بشرقرارگرفته و این همان موضوع کم آبی می باشد اما درایران ما این واقعه کمی خود را زودترازجاهای دیگرجهان به نمایش گذارده است زیرا که درنبودمدیریت وبرنامه ریزی فشارروی منابع آبی زیر سطحی موجبات کویری شدن زمین ها را فراهم آورده است واین درحالیست که داریوش درحدود دوهزارو ششصد وهفتصدسال پیش همین بحران را پیش بینی نموده و عنوان می داردکه جانشینش می بایددنبال آبادنمودن قنات ها باشد
موضوع دیگری که داریوش دراین بخش ازوصیت نامه خودبدان توجه می نمایدعمران و آبادی راهها می باشد واین ازآن جهت بوده که اداره کردن سرزمینی از مرزهای چین در شرق تا مرکزاروپادرغرب بدون راه ممکن نبوده وامروزهم با عنایت به گستردگی سطح مراوادات و ترافیک مسلم است که راهداری یکی ازجدیترین امور حکومت ها می باشد که ما متاسفانه کمتردراین بخش اهتمام می ورزیم به نحوی که یا جانمایی راه ها درست نمی باشدو یا اینکه امکانات و زیر ساخت های آنها چندان عالمانه نمی گردد وازاین روست که دوام راه ها بسیارکوتاه مدت وهزینه ایجاد آنها بسیارسنگین می باشد.
سومین نکته مورداشاره دربخش آبادانی تاکیدداریوش به آبادانی شهرهاست زیرا که دراصل توسعه یافتگی وپیشرفت هرجامعه ای به توسعه یافتگی و آبادانی شهرهای آن مربوط است که حاکمان بایدبه این موضوع توجه داشته باشند که متاسفانه ما ازاین موضوع هم غافل مانده ایم به نحوی که سیاست های شهرسازی ما دقیقا مغایربا حفاظت ازمحیط زیست می باشد
بطور کلی داریوش دراین بخش ازوصیت نامه خودنگاه جامع وویژه ای را روی مباحث اقتصادی متمرکزمی سازد و به صراحت راههای موفقیت جامعه را نشان می دهد
18 - عفو وسخاوت را قراموش نكن وبدان كه عفو فقط موقعي بايد بكار بيفتد كه كسي نسبت به تو خطائي كرده باشد واگر به ديگري خطائي كرده باشد و تو خطا را عفو كني ظلم كرده اي
بدون تردید هیچ جامعه ای با خشونت وانتقام نمی تواندباقی بماند وبه توسعه برسدو هیچ جکومتی با درپیش گرفتن انگشت اتهام وانتقام به روی مردمان ومخصوصا منتقدان خودنمی تواندپایداری داشته باشد واین نکته ای است که داریوش بدان معتقداست ورعایت آن را به جانشین خودتوصیه وامرمی کند
او با این عنوان که عفو وسخاوت را فراموش نکن مخصوصا در رابطه با کسانی که درباره تو خطایی کرده اند ما ایرانیان را فرا می خواندکه نسبت به همدیگررئوف ومهربان باشیم وهمچنین درزمانی که خطایی صورت گرفت گذشت را سرلوحه رفتارخودقراردهیم زیرا گه کذشت مایه اتفاق واتحادمی گردمخصوصا اگرازجانب صاحب قدرتی بوده باشد
نکته ای که دراین موردبایدبدان توجه شود آن است که داریوش این تاکید را زمانی می نمایدکه موضوع دمکراسی وانتخاب مستقیم حاکمان دردستورکارنبوده وحاکمی به مصلحت جمعی و یا به وراثت از شاه دیگری قدرت را دراختیارمی گرفته است واین نشان می دهد که درنزدپادشاهی چون داریوش قدرت وتسلط برمردم چه مقدار بی ارزش وبی اعتباربوده است که به وارث خودمی گوید آنها را که به تو بدی کرده اندعفو کن اما به یاد داشته باش که این حق را نداری که اگر کسی یا کسانی به دیگران بدی کردند ازگناهشان بگذری
حال بیاییدهمین دو بخش را با زمان خودمان مقایسه کنیم تا ببینیم که به عنوان نوادگان شاهی با این اندیشه ما چکارمی کنیم وچگونه با همدیگرودرموضوع سخاوت معامله می نماییم
براستی کدام یک ازصاحب قدرتان ما نه با آنانی که گناه و یا بدی کرده اندبلکه با آنهایی که خودی شناخته نمی شوندبرمبنای سخاوت و عفو عمل می کنندو چگونه نه حق خودبلکه حق دیگران را هم به اعوان وانصارخودمی بخشند مثلا آنکه به کسی ازگروه مخالف و یا رقیب توهین می نمایدآیا کسی پیدا می شودکه پبگیر حق کسی که موردتوهین قرارگرفته است بشود ؟
درچرایی گرفتار آمدن به چنین دردی حرف فراوان است که شاه بیت آن می توانداین نکته باشدکه ما نتوانسته ایم چون داریوش خودسازی برای به زانو درآوردن ومطیع خود ساختن قدرت را کرده باشیم وچون خود را برای زمان دراختیارداشتن قدرت آماده نساخته ایم خاضع در برابر آن شده ایم وازاین روست که به هرقیمتی که شده می خواهیم آن را دراختیارداشته باشیم ازاین روست که هیچ توصیه ای را برنمی تابیم وهیچ وصیتی را به گوش نمی گیریم وگرنه نه در وصیت نامه داریوش بلکه درگوشه گوشه کلام بزرگان دینیمان همین اندرز ها آمده است ولی اگرکسی پیدا نمی شودکه بدانها عمل نمایدبه خاطرآن است که هلاک قدرتیم
ادامه دارد
