وبلاگ فرهنگی ،اجتماعی ثمر ابهر

خانوادگی ،اجتماعی،ثمرابهر،وبلاگ

درباره من
«عضو مركز توسعه وبلاگ نويسي ديني خراسان جنوبي با كد عضويت 50051»
به نام خدا
کار را با نام خدایی آغاز می کنم که آرامش دهنده دل هاست خدایی که عشق را آفریدوبه انسان یاد داد که دوست بدارد وامیدوارم در راهی که آغاز نموده ام آنچه از دلم بر می آید بر دل های مشتاق به محبت مردم عزیزمان بنشیند زیرا که من هم به محبت تمام مردم نیاز مندم وبرای جلب آن از هیچ کوششی دریغ نمی ورزم
و امادر باره وبلاگ  ثمر ابهر
پیدایش فضای مجازی و کاهش رسانه های سنتی در شهرستان ابهر و بر خورد سلیقه ای اربابان آنها به اجباربرای ایجاد ارتباط با مردم خوب ابهر استفاده از فضای مجازی را انتخاب نمودم که آرزو دارم در بهره گیری از این امکان مناسب اولا به هوای نفسم اجازه جولان ندهم ثانیا تنها برای ارتقاء سطح فرهنگ منطقه فعالیت نمایم و در نهایت اینکه چیزی را بنویسم که مرضای خداوند متعال و صاحبان حق باشد در این راه چون خود را کم توان و نیازمند کمک می دانم از عموم دوستاران فعالیت های فرهنگی در خواست می کنم که مرا در بجا اوردن رسالتی که بر دوش خود احساس می نمایم یاری دهند.

پی طاعت الهی به زمین جبین نهادن
گه و گه به آسمان ها سر خود فراز کردن
به مبانی طریقت به خلوص راه رفتن
ز مبادی حقیقت گذر از مجاز کردن
به خدا قسم که هرگز ثمرش چنین نباشد
که دل شکسته ای را به سرور شاد کردن
به خدا قسم که کس را ثمر آنقدر نبخشد
که به روی مستمندی در بسته باز کردن
                         "شیخ بهایی"
نويسنده :حسن اسدی
تاريخ: سه شنبه سیزدهم آذر ۱۴۰۳ ساعت: ۶:۷ ب.ظ

آیا مردم را می بینید ؟!!!
.................................................
صبح تا شبمان به کشمکش های بشدت رو به فزونی آمیخته شده است از جمله
تحولات جهانی و منطقه ای خطرناک و سریع
ناترازی انرژی
ناترازی بین حقوق و هزینه زندگی
حجاب و لایحه یا قانون آن
درگیری لفظی غیر لازم و شدت یابنده بین اصلاح طلبان و اصول گرایان
تورم با سرعت نور
فرار مغزها و متخصصان
خودکشی دارندگان تحصیلات عالی ...
و در این میان گویی تنها چیزی که در منظر نگاه و تمرکز مسئولان قرار نمی گیرد مفهومی تحت عنوان مردم است که اس و اساس گردهمایی با عنوان جامعه را تشکیل می دهد در حالی که آنچه که نباید فراموش گردد مردم و تنگناهای تحمیلی بر اوست
برای نمونه پیوند خویشاوندی و تاثیر بروز اتفاق برای یکی از اعضاء و شعاع آن بر کل خانواده که متاسفانه مسئولان ما از این موضوع و تاثیر تخریبی آن را در رابطه مردم با حکومت بی اطلاعند
بله می گویم بی اطلاعند و گرنه اگر اطلاع داشتند آیا نمی دانستند که با اعدام یک نفر حال به هر عنوانی زنجیره ای از روابط خانوادگی را تحریک می کنند که می تواند بوقت تنگی و عسرت بر حکومت و جامعه ،تاثیر بشدت تهدید کننده ای داشته باشد
و یا همین حجاب و قانون مربوط بدان را اگر مورد عنایت قرار دهید متوجه خواهید شد که واقعیتی به نام گسست عمیق و گسترش یابنده رابطه نسل جوان و یا همان نسل z را با همه ساختارهای خانوادگی ،اجتماعی ،فرهنگی و سیاسی چنان حساس و سست کرده که با هر نوعی از تحریک غیر لازم شالوده خانواده در هم پیچده می شود که برای نمونه بسیاری از والدین در شرایط طبیعی قادر به مهار عصیان فرزندان جوان خود نیستند و با آن با همه خون دلو تنفر کنار می آیند در حالی که اگر تبعاتی از این عصیان به چشم بیایدو فرزند درگیر شود بالتبع این خانواده است که باید بدان گردن نهد و تداوم این گردن نهادن و تحمل مسلم است که با شدت عوارض اقتصادی و روانی غیر ممکن می نماید زیرا جایی که گرفتاری های مربوط به بیکاری و تورم و یا بالا رفتن سن ازدواج و آویزان بودن فرزند به خانواده دمار از خانواده در آورده پدر و مادر باید فشار جریمه و به نوعی تنبیه فرزندان را هم تحمل کنند
جناب مسئول و نمایندگان مجلس
شما عزیزان و دردانه های مملکت که در ناز و نعمت غوطه و رید و اگر هم فرزندان شما حجاب را رعایت نکنند هستند افرادی که وساطت کنند و یا مورد را زیر سبیلی رد بکنند تا فرزند شما تنبیه نشود آیا می دانید که پدر گرفتار در چند شیفت کار و مادر ناتوان در توجیه و هدایت فرزند زمانی که جگر گوشه خود را در تنگنای تنبیه ببیند مجبور می شود که فرش زیر پایش را بفروشد و جریمه را بپردازد من نمی خواهم در چند و چون قانون حجاب سخن سرایی داشته باشم بلکه می خواهم با تاکید بر این نکته که همه عوارض اجتماعی متظاهر در رفتار نسل جوان ناشی از گسست است و گسست محصول دهه ها کم کاری و بی برنامگی نهادهای فرهنگی که اگر برای کنترل این عوارض تنها به تنبیه اهتمام شود نه تنها کارگر نخواهد بود بلکه با مزمن شدن شرایط کشور را به سویی سوق خواهد داد که در آن شکاف بین مردم و حکومت لایه هایی از مقاومت را روی هم خواهد انباشت که مدیریت تاثیر آنها از عهده هیچ گروه و مجموعه ای برنخواهد امد درست همانند چیزی که همینک در سوریه در جریان است جریانی که در متن آن چند هزار نفر متشکل در یک گروه حال با حمایت کشورهای خارجی می توانند از این گوشه کشور به آن گوشه کشور سرازیر شوند و از مرکز شهرها رد شوند و مردم تنها نظاره گر تعدی آنها به همه دل بستگی ها و وابستگی های ملیشان باشد و به حالشان فرق نکند که چه تفکری در صدد است که بر آنها حکمرانی داشته باشد