بی گمان ازابتدای خلقت و درفلسفه آن ویا حتی در نگرش های مادی جایی که قرارمی شود ازانسان و جامعه سخنی به میان آورده شود سلامت اجتماع انسانی و انسان به عنوان عنصر اصلی آن هدف واقع شده وتمام تلاش ها صرف آن می شود که این دومولفه مهم به نوعی سازمان وسمت دهی شوند که با گذراز مراحل مختلف وعمل به تعهدات مرحله ای وبلندخود به موجودیتی تبدیل شوندکه نماد والگوی قرار داشتن درراستای رسالت خودواهداف خلقت باشند واین ممکن نمی گردد مگرآنکه با بکارگرفتن تمام امکانات وپیش بینی همه تمهیدات ،ماهیت دقیق آسیب های احتمالی برانسان وجامعه و علت های بروزآنها شناسایی گردند وبا مدیریت فرایندهایی چون پیشگیری،مهار ومبارزه برای برطرف وحذف آنها سلامت فردی و اجتماعی اقدامتی به انجام رسدتا سلامت آندو تضمین گردد.
ازآسیب شناسی اجتماعی social-pathology سخن به میان آوردیم وبیان داشتیم که تا سلامت فردی و اجتماعی تضمین نگردد امکان اینکه بتوانیم فرد و جامعه را در مسیر عمل به رسالت ووظایف خود برای تحقق اهداف خلقت قراردهیم امکان پذیر نخواهدبود ویا به عبارتی اگربخواهیم ازتلفیق انسان ها با منابع وظرفیت های اجتماعی،مجموعه ای خلق کنیم که بداندبایدهدفی متعالی را دنبال نماید بدون کارسازمان یافته برای ارتقاء سلامتی و تعالی فکری چنین امکانی فراهم نخواهدشد.
پس درعمل همه برنامه ها وفعالیت های با برنامه زیری وطراحی شده درخصوص فرد و جامعه می بایدسمت سالم نمودن و سالم نگه داشتن این دو داشته باشد وازاین روست که مفهوم نویی با عنوان آسیب شناسی اجتماعی وبا هدف ریشه یابی پدیده های آسیب زننده به ساختار رفتاری فرد وجامعه بوجود می آیدتا به عنوان دانش جدیدی که از علوم زیستی گرفته شده و فعالیت های خودرا مبتنی بر مطالعاتی می سازد که بدلیل تشابهات فراوان دراصول علمی مورداستفاده بین بیماری های بدنی (جسمی،عضوی) و آسیب های اجتماعی(کجرویها) بسیارتجربی و قابل تامل می باشندبه تعمیم سلامت انسان وجامعه کمک نماید تا ازاین طریق بتواندبا ریشه یابی بروز رخدادهایی که در چارچوب اصول اخلاقی و قواعد عام عمل جمعی رسمی و غیر رسمی جامعه موردتایید قرار نمی گیرند و در نتیجه با منع قانونی و یا قبح اخلاقی و اجتماعی روبرومی گردند فرد وجامعه را برای عمل بوظایف و دنبال نمودن اهداف آماده سازند.
ازاین روی وبا عنایت به عمق اثربخشی علم جدید است که کجروان سعی می کنند تا با آگاهی که ازنظام حاکم بردانش جدید می یابند حوزه عمل وورودآن را رصد کنند تا با یافتن روزنه هایی ونقاط کورراداری جامعه ونهاد های نظارتی کجروی ها خود را از دید قانون ، اخلاق عمومی و نظم اجتماعی پنهان نمایند تا از پیگرد قانونی ، تکفیر اخلاقی ، طرد اجتماعی خود را مصون سازند.
پس راه های عملی مواجهه با آسیب های اجتماعی درحوزه های مختلف پیشگیری،کنترل وحذف عبارت خواهندبوداز طرداجتماعی که درآن تمام عناصراجتماعی با آگاهی ازصدماتی که الوده شدگان به آسیب ها می توانند برای جامعه درپی داشته باشند به روش دور داشتن خودازاین افرادو یا دورنمودن آنان از خود اقدام می نمایند.
در دومین روش که می شودازآن به تلفیق روش های پیش گیری و مبارزه یادنمود فرد و جامعه با بهره بردن از مفاهیم وآموزه های اخلاقی به تکفیرافراد ومنابع آلوده اقدام می نمایند وزمینه ای را فراهم می کنندکه افراد با فراگرفتن آموزه ها ومهارت های موردنظر وتایید اصول دینی وعرفی نمی توانندو یا دوست نمی دارندکه به عوامل مولدآسیب نزدیک شوندو یا حتی این عوامل نمی توانندبه صورت علنی خودرا تبلیغ و ترویج کنند.
اما سومین راه که همانا مبارزه علنی با عوامل آسیب رسان می باشدتدوین وتصویب قوانین با ضمانت اجرایی بالا می باشد که درآن جامعه ضمن انتشاروابلاغ قوانین نهادهایی را برای اجرای مو به موی آنها ایجادمی کندتا کجروان و منجرفان را با استفاده ازابزارها و روش های قهرآمیز ازجامعه دوردارندو یا به قولی با پاک نمودن محیط جامعه از لوث وجوداین عوامل محیط امنی را برای شناسایی وپرورش استعدادهای انسانی آماده سازند
پس می توان گفت آنچه که علم جدیدی شناخته می شود وبا بهره بردن ازاصول موردتوافق واجرا دردانش پزشکی وزیستی تحت عنوان آسیب شناسی اجتماعی شناخته می شود عبارت از علمی می باشدکه به مطالعه وتحقیق درخصوص پديده هايي واقعي، متغيیر، قانونمند، قابل کنترل و پيش گيري می پردازد.
زیرا که کنترل پذيري آسيبهاي اجتماعي شناخت علمي آنها را آسان می گرداند تادر هر جامعه اي براي پاسخ به پرسشهاي نظري، عملي و کاربردي متناسب با فرهنگ آنها مطالعه وتحقیق لازم به عمل آید واز ايده ها و يافته هاي علمي توليد شده راه کار های علمی برای محافظت ازسلامت فرد وجامعه استخراج گردد راه کارهایی که با تاثیردرامنیت وضریب توفیق برنامه ريزي هاي کوتاه و بلند مدت محصولات بدست آمده را افزون سازد.
محصولاتی که منابع لازم براي ایجاد زندگی آرام و مقابله صحيح با آسيبهاي اجتماعي، درمان يا پيشگيري موردنیازمی باشند و می توانند با کمک به فراهم آوردن بنیان های قوی ومستحکم از گسترش و پيدايش آسیب های اجتماعی که امروزه شناخت ومبارزه باآنها بسیارمهم، ضروري و حتی حیاتی تلقی می شوند جلوگیری نمایند.
...................................................................................................................................
یکی از غذاخوری های بین راه بر سر در ورودی با خط درشت نوشته بود:
شما در این مکان غذا میل بفرمایید، ما پول آن را از نوه شما دریافت خواهیم کرد.
راننده ای با خواندن این تابلو اتومبیلش را فوراً پارک کرد و وارد شد و ناهار مفصلی سفارش دادو نوش جان کرد.
بعد از خوردن غذا سرش را پایین انداخت که بیرون برود، ولی دید....
که خدمتگزار با صورتحسابی بلند بالا جلویش سبز شده است.
با تعجب گفت: مگر شما ننوشته اید که پول غذا را از نوه من خواهید گرفت؟!
خدمتگزار با لبخند جواب داد: چرا قربان، ما پول غذای امروز شما را از نوه تان خواهیم گرفت،
ولی این صورتحساب مال مرحوم پدربزرگ شماست.
........................................................................
اگربداستان فوق توجه فرمایید متوجه یک واقعیت عریان خواهیدشدو آن اینکه هیچ چیزی از دایره خلقت وفلسفه وجودی خویش بیرون نخواهدماندومسلما روزی و روزگاری محصول کاری که مسئولش خودمان بوده ایم به اعضاء خانواده وبستگانمان بازخواهدگشت وتاثیرخودرا خواهدگذاشت. مثلا آنکه بذر دشمنی واختلاف می کاردو با این کارمنابع وفرصت های بیشماری را ازجامعه می گیرد و با این کاراجازه نمی دهدتا درسایه همدلی ساختارها و زمینه هایی برای رفاه در جامعه تولیدگردد آیا فکرنمی کندکه خود اوهم درهمان زمین سوخته ولم یزرعی زندگی خواهدنمودکه از در ودیوارش حسرت و آه می بارد واگرنیازی به امکانات و زمینه های مناسب پیدا کندبدانها دست نخواهدیافت.
ویا آنکه با تصرف امکانات وفرصتها و یا استبداددر رای اجازه نمی دهدتا امکان رشد وتوسعه جامعه به نحو عادلانه ای بست وگسترش یابد وازاین روی فقرو فاقه تمام موجودیت اجتماع انسانی را درخودفرومی برد نمی داندکه از محل ناشناخته ماندن استعدادها،منابع وفرصت هایی که می توانست او ونوادگان اورا ازخطر مصون داردموقعیتی نجات دهنده تولیدنخواهدشدو آنها هم در معرض خطرقرارخواهندگرفت.
پس آنکه بادمی کاردبایدمطمئن باشدکه خودو یا بازماندگان ازاوطوفان درو خواهندنمود هرچندکه ممکن است تا مشاهده طوفان و آثارآن چندصباحی فاصله وجود داشته باشداما برمبنای نظم وقاعده موجود در طبیعت حتما این واقعا بروزو صدورخواهدیافت و ظالم وخاندانش ازآثارظلم اوبی بهره نخواهندماند زیرا که خلقت برمنطق عدالت وعدالت با منطق قرارگرفتن هرچیزدر جای خودش بنیادیافته است و دوامی برای استمرارحضورومال خودنمودن جایگاهی که مال من نیست ویا استحقاقش را ندارم نمی توان متصورشد.
تصمیم نداشتم با شورای چهارم و عناصر منتخب آن سخنی بدرازا داشته باشم چون بواقع ازاینکه بگویم وگوش ندهند خسته شده ام و با یقین به اینکه این شورا هم راهی را خواهدرفت که دیگران رفتند نمی خواهم با گفتن و حرف زدن خستگی وملال خودم را افزون سازم .
حتما دوستان خواهندگفت که ازکجا وبا این قاطعیت عنوان می دارم که شورای چهارم هم به سان شورا های گذشته نخواهدتوانست بوظایف قطعی خودکه از محل گوش دادن به حرف مردم و یا جمع آوری ارائ ونظرات مردم است جامعه عمل بپوشاند؟
درپاسخ به این ابهام ویا سئوال کاملا جدی عنوان می دارم که چند دلیل عمده برای این قاطعیت دارم که به ترتیب اولویت به تعدادی ازآنها اشارت می نمایم
1- بی توجهی به زمان پس ازانتخابات
هرچندکه همه افرادبه قولی منتخب مردم دارای برنامه مدون درزمان انتخابات نبودهاندتا رای دهندگان به یقین برسندکه دوستان پس از دست یابی به رای مردم و جلوس بر کرسی نمایندگی امور را طبق یک برنامه زمان بندی شذه پیش خواهندبرد وازاین بابت نگرانی درغفلت اززمان ووظایف نمایندگی شامل حال ومنابع مردم نخواهدشد اما موضوع غفلت اززمان پس ازانتخابات وبی توجهی که به رای زنی هایی که می بایددرجهت اصلاح ساختارشهرداری وانتخاب شهردار ازسوی اعضاء جدید شورا به چشم می آیداین قطعیت را ایجادمی کندکه بگوییم نمی توان امیدی به شورای جدیددرانتخاب رویکرد هایی نوبه موضوع شورا ونمایندگی مردم داشت.
2- برداشت غیر دمکراتیک ازمسئولیت و جایگاه نمایندگی مردم
درشورا های گذشته چیزی که باعث شدنمایندگان به صورت فردی وظایف نمایندگی را بجا آورندو یا به وحدت وتعاونی که ازشورا یک ساختارارگانیک ارائه چهره کندناشی ازآن بودمه دوستان نمایندگی مردم درشورا را جایزه برنده شدن درمسابقه جمع آوری آراء مردم می داستندوچون خود را قهرمان میدان رقابت با دیگرکاندیداها می دانستند با مال خوددانستن موقعیت نمایندگی مردم این احساس درآنها بوجودمی آمدکه چون درنگاه مردم قهرمان شناخته شده اند و ازاین بابت یک سرو گردن بالاتراز دیگران به شمارمی روندپس نیازی به این ندارندکه ازمردم درخصوص کارهایی که بایدانجام دهندنیازی به سئوال کردنندارندو یا اساسا قهرمان که به کمک و یاری مردمان عادی نمی تواندنیاز داشته باشد.
3- بی توجهی به مشورت گرفتن ازدیگر ان
معمول انتخابات سیاسی این است که فردمنتخب پس ازدست یابی به موقعیت وجایگاه نمایندگی مردم تلاش می کندکه با به دورخودجمع نمودن توان مندان فکری حال ازهرجناح وخط سیاسی ضمن آشنایی با موقعیت برنامه وطرح حرکت برای دست یابی به وضعیت مطلوب را ازفحوای کلام ویا توصیه های آنان دریابنداما متاسفانه این مهارت درنزدافرادی که درابهرخود را کاندیدای نمایندگی می کندومخصوصا ازانتخابات با اخذ رای اعتمادمردم سربلندبیرون می آیند وجودنداردویا دارداما قدرت بدست آمده آن را دوراز ذهن می نماید مثلا آیا کسی سراغ داردکه از میان منتخبین حاضردرشورا کسی حتی از فعالان درستادخودتشکری نموده باشدو یا ازمیان آنان افرادی را به عنوان مشاوران خود انتخاب و دراین روزها که زمان شناسایی کابینه و یا مسئولان موردنظربرای تصدی مناصب سازمانی شهرداری می باشدمشورت گرفته باشد؟
4- تشکیل نشست های با برنامه وهدف درمیان منتخبین جدید
دوستان منتخب چه درشورا های گذشته وچه درشورای فعلی به این حد ازمهارت وتجربه نرسیده اندکه بدانند آنها پس ازانتخاب به عنوان عضو شورای جدیداعتبارو آبروی خودرا با آبرواعتبارافراددیگری ومجموعه ای تحت عنوان شورا مشترک ساخته ویا گره زده اندو می بایدبرای رساندن آن مجموعه وحداقل دفاع ازاعتباروآبروی خودمی بایدازنظر ورای فردی برای رسیدن به وحدت رویه در عمل بوظایف شورا استفاده نمایندو یا صلاح نیست که با ادامه برداشت وتصورفردی ازمسئولیت مانع از تحقق همگرایی ووحدت نظر شوند ویا حتی می بایدتمام سعی آنها مصروف پیدایش توافق جمعی شودکه درآن همانندیک تن واحد گوش به فرمان خردجمعی باشند. بایددرنظرداشت که رسیدن به چنین خصیصه ای کاریک ساعت و تعهد اخلاقی نیست ویا نمی نمی توان به صرف اینکه می خواهیم کارجمعی انجام دهیم خودرا متحد نشان داد بلکه رسیدن به چنین موجودیتی نیازبه تفاهم داردکه ازمحل همدلی و هم فهمی حاصل می آیدو همدلی وهم فهمی ایجادنمی شودمگرآنکه مسائل چنان موردحلاجی واقع شودکه درآنها ابهامی باقی نمانده باشدوگرنه بدون شناسایی وبررسی مسائل و رسیدن به همفهمی دررابطه با آنها اتفاق نمی تواندواقعیت بیابد.
5- احاطه نگاه سوء گیرانه به منتقدان وخط ونشان کشیدن دربرابرآنان
درفرهنگ ما مسئولیت حکم قندیل امازاده را یافته که اگرکسی با حرفی و یا نگاهی آن را ازحالت توازن خارج کندگویی که جرمی و عملی خلاف شرع داشته است درحالی که اگر مسئولیت را عاملی برای توازن جامعه بدانیم کسی که با خنجرشکسته ای بکوشدعاملان برهم زدن توازن را به جای خودبنشاندحکم فیروزابولولویی را می یابدکه وظیفه به امربه معروف ونهی ازمنکر مستقیم ساخته است وازاین روست که سزاوارنمی باشدکه فردی هنوز جوهر استامپ انگشت زدن مردم برانگشت آنان خشک نشده دردیداری عنوان بداردکه منتقدین بایدمنصفانه نقدکنند وکسی هم ازآن میان پیدا نشده که ازاین بنده خدا بپرسدکه دوست من هنوز که تو ومجموعه ای که تودرآن عضویت یافته ای کاررسمیتان را آغازننموده اید و کاری نکرده ایدکه انتقادی را تجربه نموده باشید و حق قضاوت به خودتان بدهیدو ازمنتقدان انصاف را طلب کنید.
این نوع ازنگاه نشان می دهدکه درشورای جدید خطی وجودداردکه مشخصا درتزاحم با منتقدین وسمت دهندگان به افکارعمومی قرار داردکه اجازه نخواهدداد انعقادکلامی بین صاحب نظران واعضاء شورا ایجادشودواین برای تعامل وارتقاء حضور و مشارکت افکارعمومی خطرناک می باشد.
6.-......
با این توصیف ها بیایید شایعات موجود در عرصه انتخاب شهرداررا به میان بکشیم تا ببینیم که آیا این دوستان می دانندکه اساس انتخاب شهردارمی بایدبا پیروی ازچهار مولفه مهم شکل بگیرد مولفه هایی چون مفروضات روشن،معیارها،ارزش ها ودرنهایت انتظاری که برمبنای اهداف سازمانی شکل می گیرد ومی بایددرانتخاب شهردارمد نظرقرارگیردکه متاسفانه با شایعات موجود امکان اینکه این مولفه ها محور موضوع باشندرا به حداقل می رساند.
ادامه دارد
پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری وتایید صحت آن عملا روند شکل گیری دولت یازدهم بریاست دکتر حسن روحانی رئیس جمهور منتخب آغاز گردیده و طبق برنامه یک روز بعد از تنفیذ حکم ریاست جمهوری خود به مجلس میرود تا مراسم تحلیف خود را برگزار کند. وی پس از آن ده روز فرصت دارد تا برنامه و ترکیب دولت خود را برای اخذ رای اعتماد به مجلس ارائه کند ومطمئنا ایشان درایام ماضی ودر فرصت باقی مانده تا آن روز تمام یاوران خود در هیئت دولت را برخواهدگزید تا با اخذرای اعتمادوزرای محترم برای مدیریت های زیر مجموعه های اداری تحت مدیریت خوداز افراد قابل اعتمادخود برای تصدی مسئولیت های مختلف دعوت بهمکاری بکنند ویا به عبارتی پس از تایید صحت انتخابات دولت یازدهم به ریاست دکترروحانی تشکیل خواهدشد و تنها ممکن است که تعداد معدودی از وزرای معرفی شده ایشان با مخالفت مجلس روبرو شوندکه مشخصا بدیل آنها نیز مشخص گردیده است که اگر همین مواردرا قبول داشته باشیم به جرات می توان عنوان نمودکه از هم اکنون مدیران کل و استانداران و حتی فرمانداران شهرستان ها هم معین گردیده اند.
براستی با عنایت به این گفته از یکی از مقامات که اخیرا گفته است که در دولت قبلی استان ما شش وزیر در کابینه دولت داشت و اکنون ما منتظریم ببینیم که استان ما در دولت جدید چند وزیر خواهد داشت! و همت دولت جدید برای استان ما چقدر خواهد بود؟! سهم استان وبه تبع آن شهرستان ما نه در وزیر که نه برای تربیت نیروهایی دراین سطح کار کرده ایم ونه اگر باشد کسی را داریم که ازاوحمایت بکند و حتی اگرداشته باشیم وکسی هم باشدکه از او حمایت بکندما خودمان علاقه ای به این موضوع نداریم بلکه در سطح استاندار و میدیران کل ویا حتی فرمانداران شهرستان های موجود دراستان چه مقدارخواهدبود؟
براستی آیا با عنایت به این نکته که جناب دکترروحانی در دوران انتخابات ریاست جمهوری وعده داده است که دولتی فراجناحی تشکیل خواهد داد تا از همه ظرفیتهای کشور در اداره آن استفاده شود.آیا ظرفیت های شهرستان ما شناسایی شده است و خود را به نوعی درمنظر دیدآقای روحانی ویا سایر موثرین درانتخاب افراد قرارداده است ویا اینکه بازهمسان دوره های قبل استانداراستان از جایی دیگر و فرماندران شهرستان های استان بدون توجه به توان مندی هایی آنان و صرفا برای راضی نگه داشتن دل نماینده ویا مرجع ونهادی که دوست داشت مسئولان ارشداز میان نیروهای آن برگزیده شود کسانی برای تصدی مسئولیت های مدیریتی برگزیده خواهندشدکه اساسا نه دانش مدیریت و نه مهارت به جا آوردن مسئولیت موردنظر را دارند انتخاب خواهندشد وپس از مدتی ریاست وبرخورداری از رانت های آن شهرستان نابسامان تراز گذشته خواهدگردیدحال که بایدمنتخبین رئیس دولت برای مسئولیت وزارت ازنمایندگان درمجلس باید رای اعتماد مجلس بگیرد آیا نماینده محترم مردم ابهر در مجلس می تواندبا انگشت گذاشتن روی این موضوع که بایدفرماندار شهرستان ازبین دارندگان هنر دیریتی شهرستان انتخاب شودتا من رای اعتمادم را به هیئت دولت بدهم آستین ها را بالا خواهدزد تا دفاع مناسبی از نیروهای بومی شهرستان بکند ویا اینکه ایشان هم کاری با این موضوع ندارندکه بدانندسهم شهرستان در مدیریت های کلان کشوری چه مقدارمی باشد و چگونه می بایدبرای ایجادآن ویا دفاع از آنچه که قبلا بوده اقدام نمود.؟
با این تفسیرموجز آیا برای شما هم مهم است که از بین همشهریهایتان کسی وزیر شود؟حق استان شما چند وزیر کابینه روحانی است؟
نمی گویم تمام اقشارمردم این گونه اندولی باورکنیدکه با فروریختن قبح بد کرداری دربین مردم این تلخی عدم تعهدبه اخلاقیات است که مایه آزارمردم وبی انگیزه شدن آنها برای انجام کارهای خوب شده است وهمه اینها اثر دورشدن سیستم آموزشی از آماده سازی نسل جوان برای تحمل ضربات تیشه تعلیم وتربیت برای تولیدانسان به مفهوم خاص آن است ومسلم است که تا این وضعیت بهبود نیابد نمی توان انتظار تحولی بنیادین در حوزه های مختلف جامعه را داشت
باید باور داشت که شان و منزلتی در برخی از ماه ها وجود دارد که در ایام دیگر سال آن اعتبار و ارزش دیده نمی شود وبر این منوال باید پذیرفت که در ماه رمضان حرمت و ارزشی وجود دارد که در دیگر ماه های سال حداقل با آن غلظت ویا شدت نمی توان آن را ملاحظه نمودواین همه به خاطر آن است که در این ماه در های رحمت خداوند به روی بندگان او باز می شود وآنان می توانندبا ورود از این در ها و یا خدای ناکرده خروج از آنها خود را به عنوان انسان که اشرف مخلوقات نامیده میشود معرفی نمایند ویا خدای ناکرده با عدم بهره مندی از آنها و یا حتی پشت نمودن به آنها خود را خسرالدنیا والآخره بنمایانند.
حتما خوانندگان عزیز خواهند گفت که ما روزانه نه یک بلکه صد ها بار مشابه این حرف ها را ازبرخی متکلمینی که نان دین می خورند و از قبل هزینه نمودن از دین خود را به نام و نان می رسانند می شنویم و دیگر نیازی به این نیست که فردی عادی که نه تخصص این کار را دارد و نه می تواند به قطعیت و توانایی آنان به انتقال مفاهیم اقدام کند در رابطه با برشمردن بزرگی های ماه مبارک رمضان داد سخن سردهد.
در حقیقت هم اگر چنین استقبالی از حرف های نگارنده بشود چندان هم غیر منطقی و یا نا به حق نخواهد بود اما نگارنده نیز خود را محق می داند که به عنوان یک مسلمان که در بدو تولد و در جشنی که تحت عنوان ششه برای او بر پا نموده اند و با مالیدن تربت امام شهیدان بکام او نامی اسلامی و آیین حنیف برایش انتخاب نموده اند حرف هایی را بر زبان بیاورد شاید که مقبول افتد و در نظر آید.
بر این اساس و بر خلاف نظر آنان که ماه رمضان را ماه خویشتن داری محض می نامند و در تمام توصیه ها و تاکیدی که بکار می برند حرف از نه می باشد نگارنده سعی می کند که خوانندگان گرامی را به جای باز داشتن از برخی اعمال به انجام بیشتر و شدیدتر اعمال دیگر فرا بخواند تا مبلغان دینی ما بدانند که ماه رمضان اگر ماه میهمانی خدا نام گرفته وورود کننده در آن می تواند با خویشتن داری اجر معنوی زیادی ببرد همچنان او می تواند با بکار گرفتن تمام توان خود و شدت دادن به اعمالی که تا به امروز انجام می داد ولذت آن را می برد لذت بیشتری هم ببرد
مثلا زمانی که فرد در مقابل امیال نفسانی خود می ایستد تا با خود سازی مهارت ایستادن در مقابل گناه را در خود ایجاد کند می تواند با بخشیدن بیش از گذشته از مال وعفوتقصیر دیگران آنان را که همیشه میل و اشتیاقشان به خاطر نداری سرکوب گردیده است وبه حداقل ها در مال و فرصت نیز دست نیافته اند با لذت عضویت در جامعه و همنوع نوازی دینی آشنا سازد تا آنها هم بدانند که می توانند یک شکم سیر بخورند و بدون نگرانی از تنبیه و سرکوب در آنچه که موهبت های خداوندی می باشد شریک گردند.
براستی آنکه نیت می کند که ماه را به تمام روزه بگیرد ودر آن حال خود را از تمام چیز هایی که می تواند باطل کننده روزه باشد دور نگه دارد آیا نمی تواند نیت بکند که تمام تلاش خود را بکار بگیرد که بیش از هرسال که در گذشته روزه داشته و خود را از خطا ها دور نگه داشته است امسال تمام توان خود را بکار بگیرد که در رعایت حرمت امانت ،خدمت به مردم ،واگذاردن حق مردم به آنان ودر نهایت عدم قبول مسئولیتی که توان به جا آوردن آنها را ندارد کار هایی را انجام دهد که زمینه و بستر گناه عمومی ناشی از مغفول ماندن حق مردم از بین برود
آری می شود که همه این کار ها را به انجام رساند و روزه داری خود را با سیر نمودن مردم در شکم و فکر غنی نمود مشروط بر آنکه ما در این ماه ابتدا به خود بباورانیم که نباید ستم بکنیم و مهمتر از آن اینکه تحت بلیط ستمگر قرار نگیریم تا او با بهره بردن از توان بدنی و یا جهل فکری ما کاروان بشریت را با وارد آوردن خسارت های فراوان در منابع از راه باز داردویا به خود بباورانیم که در مقابل آنچه که از قوانین و اصول انسان ساز دینی بر زمین می ماند و از این محل بخشی از دین پذیرفته می گرددو برخی از اصول و قوانین آن بر اثر خود خواهی های انسان مورد غفلت واقع می گردد مسئولانه عمل نماییم وبا نشان دادن حساسیت غفلت ورزندگان را به خود بیاوریم تا مصداق کفران کنندگان در نعمت های خداوندی نگردیم
ودر نهایت آنکه آنگاه که با خدای خود پیمان می بندیم که بر سر سفره ای که نشسته ایم به ریشه نانی که بر آن نهاده شده است فکر کنیم و اگر شکی در سالم بودن راه های بدست آوردن آن بدل خود راه دادیم روزه خود را با آن نان باز نکنیم با وجدان خود عهد ببندیم و بر این عهد پافشاری کنیم که با کسانی که موقعیت و موجودیت خود را از طروق نا متعارف بدست آورده اندمعاشرت ننماییم تا مبادا دوستی ما باعث مشروعیت رفتار های آنان گرددزیرا در بسیاری از زمان ها آنانی که خود را به نان و نام فروخته اند و راه به خطا می روند نان مشروعیتی را می خورند که افراد موجه بدلیل نزدیکی و تایید آنان در دامنشان می گذارند پس مناسب خواهد بود که از خدای خود بخواهیم که در ایام ماه رمضان قلب مارا به دوستی با کسانی راغب دارد که خود را تنها برای راضی نگه داشتن مردم و خدا به زحمت می اندازند و نفرت کسانی را در دل ما بیاندازد که برای نام ونان دوروزه دنیا زحمتی را برای مردم و نارضایتی را برای خدا فراهم می سازند چون تنها با این عشق و نفرت است که انسان می تواند در همیشه ایام خود را آنگونه که هست و یا باید باشد معرفی نماید و از طفیلی گشتن برای آنانی که ثروت و مقامی غیر کار کردی بدست می آورند دور دارد.
پس خدایا به ما این موقعیت را عطا کن که در ماه ضیافت تو با خودهامان صادق باشیم تا از طریق این صداقت از آنچه که ما را آلوده به نام ونان می کند دوری گزینیم و باتو و بندگان نیاز مند تودر آمیزیم تا جز رستگاران بشویم.
مولا علي (ع) به کميل توصيه فرمود :
در هر حالي که هستي به حق سخن بگوييد ، پرهيزگاران را دوست بداريد ، گناهکاران را ترک گوييد ، با منافقان مياميزيد و با خيانتکاران رفاقت مکن. الحديث جلد 1 ص 62
واقعیت داشتن ارتباط برای زیست اجتماعی الزامی اجتناب ناپذیراست ویا به عبارتی انسانی را نمی توان پیدا نمودکه بدون داشتن ارتباط با دیگران بتواندخودرا به موفقیت وبهروزی برساند.
اما بایدبه خاطرسپرد که رسیدن به موقعیت برقراری ارتباطی معقول ومطلوب چندان هم ساده وکم هزینه نمی باشد زیرا که رمز اولین آن جلب اعتمادو یا قبولاندن خودبدیگران می باشد که برای تحقق آن انسان باید
1- سخن گفتن به حق درهرحالتی را تمرین کندو به مهارت تبدیل نمایید.
بدون تردید دفاع از حق ویا متعهدبودن به جاری ساختن حق بالاترین صفت انسان تلقی می گردد زیرا آنکه خود را با حق ترازنماید و دوری ازآن را برنتابدمی تواند برای خودو دیگران به مرجع قابل اعتمادی تبدیل شود که دیگران دوستی با او را ترجیح دهندو برای برقراری آن پیشقدم گردند
2- پرهیزکاران را دوست بدارید
مطمئنا دوست داشتن آنانی که خود را از پلشتی ها دورمی دارندو همراهی وهمنشینی با آنها این امکان را به فرد می دهد که همسان آنان گردد ویا آنجا که آنان موضعی را اتخاذکنندبه یاری آنها بشتابد تا با چنین حمایت وهمراهی حق استوار وشر نابودگردد
3- گناه کاران را ترک گویید
مسلما همنشینی با گناه کاران ویا همراهی با آنان اگرانگیزه و میل به انجام گناه را در آدمی ایجادنکند موجب بدبینی مردم نسبت به آدمی می گردد ومنجرمی شودکه دربرقراری ارتباط و اعتمادنسبت به فرد با سستی عمل شود.
4- با منافقان میامیزید
اگرنفاق را با همان معنی تحت اللفظی خود موردتفسیر قراردهیم ملاحظه خواهیم نمودکه دوستی و ارتباط با افرادی که آلوده به دوررویی می باشند درکنارامکان انتقال وسرایت دادن این ممیزه به آدمی اعتبار وآبروی او را هم درنزد مردم درخطراندازدزیرا که مردم با دیدن همراهی که با منافقان صورت می گیرد دچارتردیددربرقراری ارتباط و طرح دوستی با آدمی می شوندودوست نمی دارندکه خلوت خودرا به روی کسانی بازکنندو یا سفره دلشان را به روی کسی بازکنندکه امکان دورویی در اووجود داردزیرا می ترسندکه او اسرارمگوی آنها را با دیگران در میان بگذارد.
5- با خیانتکاران رفاقت مکنید
برگزیدن دوستی و یارفاقت با دیگران ازبرای آن است که آدمی ازامنیت حاصل ازهمراهی ویاری دیگران بهره ببرد حال اگرفردی بدون دقت درانتخاب رفیق ووسواس اینکه رفیقش می تواند در خلوت اوواردشود وازتمام احوال اومطلع گردد با کسی رفاقت را آغاز کند که در امانت داری کارنامه خوبی نداردو نمی تواند رفیقی شفیق باشدمسلم است که خودرا درمعرض خیانتی می گذاردکه هرآن ممکن است اتفاق بیفتد پس رفیقی که آمده است تا با حمایت و مراقبتش امنیت فردی دوست را بالا ببرد اگرآدم خیانت کاری باشدنه تنها نمی تواند چنین امتیازی را به آدمی بدهدبلکه اورا ازدرون درمعرض خطرقرارمی دهد ازسوی دیگربایدبه خاطرداشت که برداشت مردم ازآدمی که با خیانتکاران رفاقت می نمایدچنان مطلوب نخواهدبود وهم ممکن است که دردوستی با آدمی که رفاقتش با خیانت کاران است تردید داشته باشندوهمینکه در زمان رخدادخیانتکارانه ای لبه تیز نگاه ابهام وسئوال خود را متوجه فرددوست با خیانتکاران نمایند واو را هم شریک درکارخلاف دانسته و تحت تعقیب قانون قراردهد
به اجمال آنکه زندگی اجتماعی فردتحت تاثیرارتباطی می باشدکه اوبا دیگران برقرارمی نماید وازاین روست که فردمی بایددرانتخاب دوست وهمراهی اجتماعی با افرادمختلف دقت نماید تا مبادا خوددچاربلا گردد ویا اینکه با همراه شدن با افرادی بد اعتبارو شخصیت خودرا زیرسئوال ببرد
دوستان تا دیروز اگرمی گفتیم که دولت احمدی نژاد با ما سرسازگاری ندارد و یا نمی خواهدبه تذکرات وانتقادات گوش دهد وازاین طریق به نوعی خودمان را راضی به تحمل وکنارآمدن با موضوع می ساختیم مطمئن باشیدکه فردا دیگر سنگری وجودنداردتا با پناه گرفتن درپشت آن خودمان را توجیه کنیم وبا مطرح ساختن این نکته که چه بگوییم وچه نگوییم شرایط همین است که هست ازکنارمسئله ردشویم ویا آن را نادیدبگیرم زیرا که به قولی این امامزاده را خودمان درست کرده ایم و اگرطالب معجزه ایم بایدخودمان هم به کمکش برویم وبگوییم وبخواهیم تا بلکه راه توسعه وگذر از شرایطی که حداقل برای ما تا حدودی مبهم و سخت می نمایدروشن وهموارگردد.
پس بگذارید با اشاراتی اندک بگویم که ازچه چیزهایی باید سخن درمیان آورده شود ودنبال چه چیزهایی بایدگرفته شودتا خواست عمومی برمبنای یک نیازسنجی دقیق ومنطبق بر ظرفیت های انسانی ومادی ودر اختیاردولت شکل بگیردو با تبدیل به برنامه شدن ازسوی دولت و تدارک قوانینی که آنها را لازم الاجرا ازسوی مجلس نماید محقق گردد
اول ازهمه بایدفکری برای ابتداییترین نیازمردم که همانا تامین ارزان ارزاق می باشد صورت بگیردکه به خاطرفوریت دراین کار دیگر نبایددنبال صغرا وکبری از کجا وتوسط چه کسی باشیم و بهترین کارآن که دولت تولیت این موضوع را درکوتاه مدت وبدلیل الزاماتی که دررابطه با موضوع تحریم ها و بحران ناشی ازآن برروی روابطدیپلماتیک کشوربا سایردول سایه انداخته برعهده بگیرد زیرا که دولت دراین زمینه با ظرفیت های قوی بالقوه وبالفعلی که دراختیاردارد می تواندبا حذف واسطه ها وتهیه وتزیع سریع اقلم موردنیاز مردم را به سرعت اززیرفشارگرانی تا حدودی رهایی بخشد.
دومین موضوع نگاه جدی وبابرنامه به تغییروضعیت ویا بهبود نسبی فضای فعالیتی برای صنعت موجود کشوراست که امروز بنا بدلایلی چون واردات بی رویه ،کسری در سرمایه درگردش ،افزایش تعرفه های مواد موردنیازمخصوصا حامل های انرژی با حدود چهل درصدتوان خودکارمی نمایدتا با تسریع دربهره برداری ازتمام ظرفیت فعالیت بخش بزرگی ازنیروهای کارگری که کارخودرا به این دلیل ازدست داده اندومطالباتی دارند ومی باید پرداخت شود تابا بهبودشرایط وبازگشت به سرکار ضمن کاستن ازفشارروی دولت واقتصاد ملی به عامل کمک به تامین درآمدوبهبودروانی جامعه تبدیل گردند.
سومین نکته ای که می بایدبدان توجه شود کاستن از میزان نقدینگی موجود دربازارازطریق بازپرداخت دیون دولت به سیستم بانکی است که مشخصا تا به انجام نرسد راهی برای کاستن ازتورم یافت نخواهدشد بایدبه این نکته هم توجه داشت که بخش بزرگی از مطالبات بانکی که در دست وام گیرندگان باقی مانده وعمده آنها دربخش های واسطه ای مورداستفاده قرارمی گیردعامل بزرگی برای تداوم سیرصعودی تورم می باشدکه با بازگرداندن این بدهیها به سیستم بانکی هم کارحمایت ازفعالیت های مولدافزایش می یابدوهم نقدینگی تحت کنترل درمی آید.
چهارمین راه کمک به دولت کار برای توجه دادن به سیستم آموزشی برای سمت دهی به آموزاندن مهارت هایی برای مشارکت درتولید ویا افزایش میل به فراگیری دانش ومهارت های کاربردی می باشد که برای تحقق آن می بایدکاربا مطالعه و زیربنایی صورت گیرد تا مراکز آموزش عالی ما بتوانندنیروهایی را پرورش دهندکه با کسب مهارت میل به انجام کارسخت وتازه را داشته باشند.
پنجمین موردپیشنهادی برای بهبودشیوه های فعالیت دررابطه با توقف درروندافزایش بهره برداری ازبودجه واعتباردولتی در بخش حقوق ومزایایی غیرکارکردی می باشد زیرا که پرداخت چنین حقوق ومزایایی ضمن اعمال فشاربه بخش های درآمدی دولت و رونق رانت خواری باعث بی انگیزه شدن بخش های فعال حقیقی در حوزه های تولیددرآمدمی گردد زیرا آنکه می بینداوبایدکارکندو دیگری بایدحقوق ومزایا دریافت داردمسلم است که دیگرمیل تن دادن به کاردراوباقی نمی ماند
ششمین پیشنهاد درجهت کمک به بازشناسی موانع ومشکلات مربوط می شودبه نوع استفاده همراه با اتلاف شدیدی که درمنابع وکانی ها منجمله آب های زیر زمینی صورت می گیردکه این موضوع را می توان در تسلط شیوه های سنتی آبیاری در عرصه کشاورزی ومصرف نامعقول وبی برنامه درمصارف خانگی و صنعتی مورداشاره قرارداد هرچندکه درعرصه های دیگرهم عدم وجدنظارت دربهره برداری ازمنابع باعث هدر روی غیرمتعارف وخارج ازاستانداردهای جهانی درمنابع وکانی ها شده است.
هفتمین موضوع مربوط می شودبه نیروی انسانی و عدم توجه علمی به اختصاص فرصت های اشتغال به دارندگان تخصص ومهارت علمی که دراین رابطه دولت می بایدبا راه انداختن سیستمی که بتواندبه جمع آوری آمار کاملی از دانش آموختگان با عناتیت به ظرفیت هایی که دارند کارا را به کسانی بسپاردکه برای آن تربیت شده اند هرچندکه چنین انتظاری بسیاربعید می نمایدزیرا که خود دارندگان قدرت های فرادستی درخانه وخانواده تعداد زیادی بیکاردارندوتا برای آنهاکاری صورت نگیردمسلم است که توزیع عادلانه و منبعث ازنگاه واقع بینانه کمی بعیدمی نماید.
اما آنچه که می توان ازآن با عنوان ختم کلام نام بردموضوع مدیریت است که متاسفانه دیرزمانی است که درایران این مهم مغفول مانده است زیرا که اگرموضوع مدیریت حل شودو کاربه کسانی سپرده گردد که ازطریق مطالعه وتحقیق مداوم می دانند چگونه می توان راه برون رفت ازموقعیت ورسیدن به وضعیتی مطلوب را طی نمودوتعهدو توان این حرکت را درخودمی بینند مسلم است که کاربدانجا نمی رسدکه فرایندی چون گرانی راه بیفتدو خودمسئول ومدیر هم فشارآن را احساس نمایداما دست روی دست بگذاردومنتظربماندکه دستی ازغیب برآیدو حیطه مسئولیتی او را ازگرداب مزبورنجات دهد.
ما امروز برای رسیدن به شاهراه توسعه پایدارمجبوریم که پا روی سلایق وامیال خودوحزب وگروه خودبگذاریم وبا راه انداختن فرایندهای علمی نیازسنجانه منابع وفرصت های موجود را به گروه های پژوهش گری بسپاریم که از طریق مکاشفه درارزش و اثر گذاری آنها می دانندکه ازچه چیز درچه جایی بایداستفاده شود واقعیت دردناک بی توجهی به جای استفاده ازمنابع وفرصت ها ظلمی را برمجموعه کلان جامعه تحمیل می نمایدکه اثرش ازبین رفتن لذت زندگی درنزدنسل حاضرو اتلاف منابع ومحرومیت درنزدنسل های آینده خواهدبود که می بایدبرای این دو مهم فکری اساسی نمود.
انتخابات شوراهای شهر وروستا با تمام فراز و فرودهایش به اتمام رسید و با تاییدصحت انتخابات واقعیت جلوس منتخبین مردم بر صندلی نمایندگی و عضویت درشورا محقق شدویا به عبارتی افرادبرگزیده از حالت فردی وحقیقی به جایگاه ومنزلتی حقوقی آنهم با تفیض اختیار ازطریق رای مردم تبدیل شدندو یا تغییر ماهیت دادند.
شکل گیری این واقعیت به تبع خود دو حالت ممکن را بوجود آورده که اولین آن تبدیل شدن نمایندگان به مرکزثقل توجهات مردم و انتقال خواست ومطالبه آنان می باشدو دومین آن انتقال ویا مقرر شدن این وظیفه بردوش نمایندگان که بایدپاسخگوی انتظارات و آرزوهای مردم باشند ویا به عبارتی بعد ازاین دیگر کسی اعضاء شورای سوم را در مرکزتوجه وانتقال مطالبات خود قرارنخواهد دادو این اعضاء شورای سوم نیستندکه بایدبه سئوالات ومطالبات مردم پاسخ دهندبلکه با قرارگرفتن اعضاء جدیدشورا درجایگاه نمایندگی تمام توجه مردم متمرکزدر ظرفیت ها و قابلیت های آنان خواهدشدو این دوستان عضو جدیددرشورا هستندکه بایدبا اقدامات خودجواب مناسبی به این انتظارات بدهند که اگراین چنین نباشد و یا نشود مسلم است که مردم به طروق مختلف وبا استفاده ازابزارهای متناسب نارضایتی خود را به مسئولان فرادست ابلاغ خواهندنمود و خواستاربررسی موضوع عدم تباین خواست وانتظارمردم وعملکرد نمایندگان خود در شورا خواهندگردید و مسلم است که دراین کار هیچ توجهی به جایگاه فعلی ویا گذشته افرادنخواهندنمودزیرا که آنها افرادعضو درشورا را برای کار ومسئولیتی خاص وبا اختصاص امکانات و امتیازهای ویژه انتخاب نموده اندکه اگرپاسخگوی آن نباشند هیچ عاملی نمی تواندمانع از ابلاغ نظرمردم برمغایرت فلسفه وجودی شورا و عملکرد اعضاء آن بشوذ.
پس اینکه کسی تصورش براین باشدکه این شورا با شوراهای دیگرمتفاوت است و کسی حق انتقادندارد و یا اگرانتقادکندال وبل می شودتصورباطلی است که باید برروی آن خط باطل کشید وازآن دور شد.
دومین نکته این است که فرصت دراختیارشورای چهارم ازروز مشخص شدن نتیجه انتخابات آغاز گردیده است که می بایدازآن برای نهایت بهره برداری استفاده شودکه گویا دوستان ما غافل ازآن بوده اندو یا اگرهم اتفاقاتی شکل گرفته وفرایند های آغازشده است به مصداق رفتارشوراهای گذشته درخفاء وکاملا خصوصی بوده است.
مثلا آیا اعضاء فعلی شورا نشست هایی با همدیگرو برای بررسی نقاط ووجوه مشترک داشته اندتا بدانندکه برای سامان دهی به اموری که خوددر تمام طول مبارزات انتخاباتی آن را درهم و بی سامان می دانسته اند چه کاری به انجام برسانند اگرداشته اندکه خوب جای خوشحالی داردولی اگرنداشته اندآیا میدانندکه:
1- انتخاب افرادبرای کمسیون های تخصصی شورا کارجدی و گسترده ای می باشدکه بایددر همین مدت تا شروع کارجدی ورسمی به انجام برسدتا آنها بتواننداعضاء شورا را درانتخاب یک شهردار خوب وتسلط عالمانه برکارشهرداری یاری برسانند
متاسفانه ما درادوارگذشته ازشوراهای شهر کارمنطقی و آیندنگرانه ای دراین خصوص مشاهده نکرده ایم وعمده فعالیت آنها یا صرف تشکیل کمسیون های فرمایشی گردیده است و یا اینکه اساسا کمسیونی تشکیل نگردیده تا مشخص شودکه شورا چگونه می تواند برای رتق وفتق امور خود ازدانایان قوم و تخصص ومهارت آنها بهره ببرد.
مثلا اگرقراراست که کمسیونی تخصصی درعرصه فرهنگ،بهداشت،ورزش وتفریح و....تشکیل گردد حوزه کاربردی این کمسیون می توانددرانتخاب شهردارهم بدردبخورد زیرا که شهرداربا عنایت به داشتن وظایف فرهنگی می بایدازامتیازاتی چون دانش ومهارت فرهنگی هم بهره مندباشد.
2- انتخاب شهردار
واگذاردن کارانتخاب شهرداربه زمان پس از آغازبکاررسمی شورا زمانبر و با عنایت به دخالت هایی که ممکن است دراین موضوع بشود عنصری فرسایشی وحتی اختلاف انگیز در میان اعضاء جدیدخواهدشد هرچندکه عجله دراین کارهم بدلیل اینکه هنوز برای اعضاء جدید شورا وضعیت عمومی شهرداری و تعهدات شهردارفعلی مشخص نیست می تواندتبعاتی را در پی داشته باشدکه برای مصون ماندن از آن باید کمی با حوصله ودقت عمل شود.اما مهم این نکته است که اگر اعضاء شورا جدیدمصمم به انتخاب فردجدیدی برای تصدی پست شهردار می باشندازهمین امروز دست بکارشوند وبا مساعدت افرادی که برای عضویت در کمسیون های مختلف دعوت خواهندشد دست بکارانتخاب شهرداربزنندکه این کار را می شودبا کاندیدنمودن افرادی خاص و در خواست برنامه ومقرر ساختن فرصتی برای دفاع ازبرنامه به انجام رساند.
دوستان عضو در شورای جدیدبایدبا خوداین تعهد را داشته باشندکه اگر کسی و یا کسانی را برای پست مزبور معین می دارنداین انتخاب واقعی بوده باشد ویا به عبارتی این گونه برنامه ریزی وطراحی نگردد که برای مشروعیت دادن به انتخاب فردی خاص چند نفر دیگرراه هم به میدان بکشندو با درپیش گرفتن بازی هایی خاص دنبال این باشندکه فردموردنظر خودرا انتخاب کنندزیرا که چنین کارغیراخلاقی می تواندتاثیرات بسیاربدی در نوع قضاوت مردم و همکاری که موردنیازشورا می باشددرمیان تحصیل کردگان داشته باشد.
به اجمال آنکه فرصت حدودیک ماهه دراختیار برای اعضاء شورای جدیدشهرابهرفرصت مغتنمی می باشدکه می شودبا استفاده ازآن ازهمان روزاول کاررسمی اموررا با مدیریت خوب و سازمان دهی شده آغازکردکه امیداست اینگونه باشد
در نبود احزاب سیاسی فراگیر در منطقه خاور میانه ویا اساسا در کشورهای عقب مانده می توان اخوان المسلمین را یک جنبش فراملی اسلامگرادر منطقه دانست که در بسیاری از کشورهای عربی بزرگترین جریان اپوزیسیون به شمار میرود. این گروه هم چنین قدیمیترین و بزرگترین گروه سیاسی اسلامی است که در سال ۱۹۲۸ میلادی (۱۳۰۷ شمسی، ۱۳۴۷ قمری) در شهر اسماعیلیه مصر به رهبری حسن البنا بنیان نهاده شد و سپس فعالیت خود را به دیگر کشورهای عربی و اسلامی گسترش داد.
اخوان المسلمین با تأثیر پذیری از اندیشه های سید جمالالدین اسدآبادی که می توان وی را بزرگترین مدره تاریخ معاصر کشورهای اسلامی محسوب داشت و در پاسخ به انحطاط داخلی مسلمانان و سلطه بیگانگان بر کشورهای اسلامی، به ویژه بر کشور مصر پدید آمد. این نهضت جهت رسیدن به اهدافش (چون زنده کردن شعائر اسلامی و برافکندن سلطه ی اجانب و برقراری حکومت اسلامی ) در جبهه های مختلف فرهنگی، نظامی و سیاسی به مبارزه پرداخت، و در این رهگذر چند بار به دست حکومت ملک فاروق منحل شد و طی آن شمار زیادی از اعضای آن دستگیر و یا اعدام شدند.
پس از ترور حسن البنا، بتدریج تحولی در جنبش اخوان المسلمین صورت گرفت . این تحول عبارت بود از جایگزین کردن راههای مسالمت آمیز به جای مبارزه مسلحانه علیه رژیم و سلطه بیگانگان .
این اقدام که در پی ناامیدی از مؤ ثر بودن راه حل نظامی برگزیده شد، از محبوبیت و کارآیی اخوان کاست و گروههای جدید اسلامی (مانند جهاد اسلامی مصر ) که اغلب متأثر از اخوان المسلمین بودند، امّا بر مبارزه نظامی پای می فشارند، پا به میدان گذاشتند. با این وصف، تأثیر عمیقی که جنبش اخوان در روند مبارزات مردم مصر و جهان اسلام داشته است، غیر قابل انکار می باشد.
اخوانالمسلمین مصر در جریان اعتراضات سال ۲۰۱۱ مصر که به سقوط حکومت حسنی مبارک انجامید شرکت داشت و در نشست خبری رهبران ارشد حزب در ۹ فوریه اعلام شد که «اخوان با حکومت مذهبی مخالف است چون آن را مغایر اسلام میداند و خواستهٔ آن برپایی حکومت مدنی با مرجعیت اسلام است.» اخوانالمسلمین همچنین اعلام کرده بود که خواستهٔ آنها خواستهٔ معترضان متحصن در میدان التحریر و جمعیت میهنی برای تغییر است که اعضای اخوان نیز در تأسیس آن شرکت داشتهاند.
برزگترین حامیان مالی آن خیرت شاطر و حسین مالک هستند
مانور های سیاسی اخوان المسلمین در طی سالیان گذشته
جنبش اخوانالمسلمین مصر برای حضور هر چه پررنگتر در صحنه سیاسی مصر و رسیدن به اهداف سیاسی و نظامی خود با تغییرنگاه موضع ویژه ای را نسبت به مسائل اجتماعی و اقتصادی مصر اتخاذ نموده بود. که با استفاده ازآن می شد زمینه برقراری پیوند با طبقات کارگری مصر را که از لایه های محروم ولی درعین حال آگاه آن محسوب می گردیدند ایجادنماید از سوی دیگر رهبران اخوانالمسلمین با اتخاذ موضع مخالف ومنتقد در برابر سیاستهای اقتصاد سرمایهداری دولت مصر حمایت هایی را دربین مردم در قاعده هرم اجتماعی نسبت به خود برانگیخته بود تابا استفاده از این اهرم بتواند اقداماتی را در جهت کاهش فشار زندگی بر مردم فقیر واعمال فشاربرحاکمیت برای تغییر در تصمیم ها به انجام برساند همچنین رهبران اخوانالمسلمین با در پیش گرفتن راهبرد گامبه گام برای گردآوری گروههای ناراضی اجتماعی زیر پرچم خود عملا پای در فراگیرنمودن فعالیت های خود گذاشته بودند وهمین امر هم اثرخود را با اقبال اکثریت مردم درانتخابات ریاست جمهوری پس از سقوط نظام مبارک نشان داد اما بدلایلی اخوانی ها نتوانستندازآنچه بدست آورده بودند دفاع نمایندکه در ادامه بحث به بررسی برخی ازاین عوامل اشاره می نماییم.
1- اقتصادمصر
اقتصاد مصر علیرغم پیشرفتهای قابل توجهی که داشت، تحت تاثیر بحرانهای مالی و حادثه یازده سپتامبر، دچار مشکلات اقتصادی زیادی شد. به همین دلیل، دولت مبارک سیاست اقتصادی خاصی اتخاذ نمود که سبب شد مصر دوباره بهعنوان یکی از با ثباتترین بازارهای سطح جهان شناخته شود . بازارهای سرمایه در مصر دارای رشد زیادی شدند و این رشد را می توان ناشی از بهکارگیری برنامههای خصوصی سازی و اصلاح قوانین اقتصادی دانست. یکی از نتایج مطلوب این اصلاحات بالا رفتن اعتبار ارزی مصر در جوامع بینالمللی بود که باعث شد این کشور تحت تاثیر بحرانهای مالی و نوسانات قیمت نفت قرار نگیرد بایددرنظر داشت که پس از انقلاب ۱۹۵۲، اقتصاد مصر تحت تسلط دولت قرار گرفته بود و جمال عبدالناصر با توجه به گرایشهایی که به بلوک شرق و تفکر نگاه متمرکز به اقتصاد داشت، کسی بود که این فرایند را تسریع بخشیده بود. بر خلاف ناصر، در زمان انور سادات، خصوصیسازی و کاهش تصدیگری دولت آغاز شد. این خصوصیسازی در زمان حسنی مبارک ادامه داشت. ولی بنابر نظر برخی از اعضای هیئت حاکمه این کشور که خواهان نقش و سهمی از مبادلات تجاری این کشور بودند، مخالفتهایی با خصوصیسازی کامل در این کشور صورت میگرفت که منجر به دولتی ماندن سازمانها و بخشهای مهمی از اقتصاد مصر شد که تقارن آن با سیاستهای نامناسب اقتصادی و دخالت آمریکا در امور اقتصادی این کشور، منجر به افزایش نرخ بیکاری و رشد نرخ فقر در بین مردم مصر شد. به طوریکه تا پیش از سال ۲۰۱۱ نیمی از جمعیت ۸۰ میلیون نفری مصر زیر خط فقر قرار داشتند.
بعد از انقلاب اخیر سرمایهگذاری خارجی در مصر افت شدیدی را تجربه کرد و از ۳۶ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۰ به ۱۶ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۲ رسید.
صنعت گردشگری مصر نیز کهیکی از منابع درآمدزایی عمده در مصر به شمار میرود با وقوع انقلاب و کاهش امنیت در این کشور، مختل گشت واین صنعت نیز از درآمدزایی سابق بی بهره گردید
2- وضعیت نه جنگ ونه صلح بین مصر و اسراییل
بی گمان هدف راهبردی ایجادکشوری تحت عنوان اسراییل در منطقه ممانعت از راه افتادن فرایند های مستمرو با برنامه توسعه در منطقه بوده که کشور مصر یکی از نمایه های روشن تاثیر اخلال گرانه وجود اسراییل در نظم گیری آن می باشد زیرا که مصر با توجه به جایگاه مستحکمش در رهبری تحولات بعد از جنگ جهانی دوم در منطقه خاور میانه و مشارکت جدی ومحوری در دو در گیری بزرگ با اسراییل در عمل به مرکز انتقال مطالبات کشورهای دیگرتبدیل نمود که همین امر نکته ای شد براین واقعیت که یا مصربایدخودرا به عنوان رهبرمنطقه متعهدبه دفاع ازحقوق عرب های ساکن در کشورهای همجوار با اسراییل بداندکه همین امر موجب می شد که سهم قابل ملاحظه ای از درآمدهای تولیدشده در مصرصرف حمایت از جنبش های موجود در منطقه شود و یا خودرا به بیرون ازغائله بکشاندکه نتیجه آن هم مطرودشدن رهبران وجامعه مصر ازبین دول و ملت های مقاوم در مقابل اسراییل می شدکه می توانست اختلال جدی را درساختار کلان اجتماعی آن ایجادکندکه نمونه اش را درترورانورسادات ملاحظه نمودیم همچنین بایدبه خاطر داشت که شدت یابی تحولات جنگی ونظامی مانع ازآن می شدکه سرمایه گذاری خارجی راه خود را درمصر همواروامن بیابد و ازاین روی این اشتیاق هم ازبین می رفت وصدمات جدی بر پیکر جامعه مصرواردمی ساخت .
وجود شرایط نه جنگ ونه صلح موجب می شد که صنعت توریسم نیزنتوانداز صدمه مصون بماندهرچندکه فقدان برنامه بلندمدت هم که محصول شرایطبحرانیست تاثیر زیادی درعقب ماندگی جامعه مصرداشته است.
3- بافت فرهنگی ،اجتماعی مقاوم دربرابرتغییر
درست است که کشورمصرازتمدن های بزرگ جهانی محسوب می شود اما متاسفانه وجود منابع فراوان فرهنگی آلوده به تحجر و مراکز مبلغ ومروج اوهام مانع ازآن می شودکه بافت اجتماعی آن بتواندخود را همسو وهمراه با تحولات وتغییرات وسیع بیابد ازاین روی شیب تندو بزرگ مهاجرت نیروهای تحصیل کرده به خارج ازکشور ،وضعیت کاریزماتیک رهبران سیاسی وفکری،نرخ کند تولیدفکر ودرنهایت لابیگری در سپردن کار ومسئولیت باعث شده تا وضعیت سخت ونامنعطفی بر کلیت ساختاراجتماعی مستولی گردد وبا مقاومت در مقابل تغییرات ضروری موجبات عقب ماندگی و بالا رفتن هزینه های گذاربه دمکراسی را فراهم آورد تا جایی که پس ازسقوط دولت مبارک و انتخاب دولت به رهبری مرسی امکان آن بوجود نیامدکه این دولت بتواندحتی برای تحقق یکی ازاهداف خود مقدمات عقلانی کاررا فراهم آورد هرچندکه خودجریان حاکم هم بسیار متاثر ازتحجر واوهام بوده و رهبران آن از امتیازات کاریزامایی برای بقای درقدرت بهره می برند.
4- ساختار زمین گیر و ساکن سیاسی کشور مصر
درست است که خاور میانه یکی از پرهیاهو ترین ودرظاهرزنده ترین کشمکش های سیاسی را درسطح جهان ازآن خودنموده است ودربسیاری از نقاط جهان روشنفکران وصاحب نظران سیاسی آن به الگو های مبارزاتی برای مردم تبدیل شده اند اما در عمل این افرادکمتر در منطقه زندگی خودتوانسته اند منشاء خیزش فکرعلمی و راه افتادن فرایندهای عقلانی درعرصه فعالیت های سیاسی و اجتماعی کشور خود گردند ویا تحولی واقعی و عمیق را در کشورخودموجب شوندو اگرهم کاری کرده اند این کار عمدتا رفورمیستی بوده ویا در مرحله ای از اقدامات خاموش وتعطیل شده است که در پیدایش این وضعیت می توان عواملی چون تعصبات سخت عقیدتی، ادبیات سست پایه و ترسو،فعالیت های سیاسی آمیخته به تفکرات دینی که دربسیاری ازاوقات سیاست را ازمحدوده های علمی دور می نماید ودر قالب تعهدات اخلاقی اسیرمی سازد ودرنهایت مردان سیاسی بی رمق و اسیر در متن تحولات اقتصادی مطرح ومقصردانست که برای برون رفت ازاین شرایط مزبورمی بایدابتدا تعصبات را به کناری نهاد ودر گامی دیگر حوزه سیاست ودین را با مرز مشخصی معین نمود تا سیاست بتواندبه عنوان علم قد راست کندو صاحب تحقیق ومطالعه گردد،ادبیات جسور را با زدودن الفاظ متلمقانه به جامعه تزریق نمودو درنهایت اینکه سیاست مداران متعهدبه حوزه خدمتی خودپرورش داد تا مبادا با تبدیل شدن آنها به چهره های اقتصادی حوزه سیاست الوده به فسادگردد.
5- بافت هیجانی و جوان جامعه مصر
مهمترین عامل عقب ماندگی جوامع جهان سومی مخصوصا درمنطقه خاورمیانه را می توان در رفتارهای هیجانی و جوانی جمعیت جستجونمود که برای برون رفتن ازعقب ماندگی هم می بایدبرای این دو ریز فاکتور تلاش ویژه ای را داشت ویا به عبارتی با کنارزدن فاکتورهای که رفتاررا هیجانی می کند و مهمترین آنها دور بودن جامعه از عمل وتعهد به آیتم های علمی و نهادینه نمودن آنها درساختارهای اجتماعی می باشد وجوانی جمعیتی که بدنبال خود تحریک پذیری وبیش فعالی را بدنبال دارد جامعه را به سوی متمرکز شدن دراهداف متعالی وبرنامه ریزی برای تحقق آنها فراخواند.
مصرو هر کشور عقب مانده ای در اصل گرفتار ازاین شاخه به آن شاخه پریدن درعرصه های سیاسی بدلیل نداشتن اعتقادبه تحقیق و پژوهش و یافتن دلایل عقب ماندگی و تحولات بی ریشه و احساسی سیاسی می باشد که موج جمعیت جوان آن را به راه می اندازد و مدیریت می نماید ازاین روی ازامروز مصریان باید با دورساختن لایه های فاقد دانش ومهارت سیاسی از دخالت در مسائل مهم اجتماعی و سپردن کار و سرنوشت خودبدست دانش وران دارای فهم ومهارت فعالیت درعرصه های سیاسی و تلاش برای مشغول نمودن جوانان در محیط های اقتصادی این اجازه را به بافت خسته و فاقد خلاقیت وتحرک فرهنگی واجتماعی مصر بدهندکه برای نهاد سازی مخصوصا درحوزه فعالیت های سیاسی اقدامات لازم را با حوصله به انجام برساندو گرنه با دهها تحرک خودجوش و یا هدایت شده از نوع آنچه که در طی این یکی دوسال گذشته بوقوع پیوسته نمی توان امیدی به آینده داشت زیرا که نرخ بالای بی سوادی و موج غلیان جوانی این اجازه را به مصریان نخواهد داد که کاربا برنامه و سازمان یافته ای به انجام برسانند .
بنای اعتراضات خیابانی مردم مصر
هرچند که فعالیت های زیر زمینی نیروهای اسلامی در تمام سالیان حکومت واقتدار افسران انقلابی مصرجریان داشت وبا بهانه قراردادن برخی از تحولات به شکل عمومی تظاهرمی یافت اما آن چیزی که ملت مصر را در راه اندازی اعتراضات فراگیرمصمم ساخت به نتیجه نرسیدن وعده های داده شده دررابطه با اصلاحات اقتصادی ورسیدگی به وضع عمومی مردم بود که به نوعی زیر ساخت و عامل اتفاق واتحادعمومی مردم را فراهم ساخت به نحوی که آنها با بهره برداری از مراسم هایی که به مناسبت هفته سالگرد تهاجم آمریکا به عراق تدارک دیده شده بود یک تظاهرات گسترده در سراسر مصر برگزار کردند اقدامی که در آن مردم، حقوقدانان، روزنامهنگاران و سندیکاهای مختلف شرایط را برای انتقادو اتخاذموضع نسبت به ترور رهبر حماس فراهم یافتند وبا پیوندزدن این دو واقعه به هم به نوعی فشار روز افزون انتقادات داخلی و بینالمللی برای اجرای اصلاحات سیاسی را متوجه حکومت مصر نموده وآن را مجبور به برداشتن گامهایی هر چند ظاهری که می توانست زمینه ساز تداوم اعتراضات باشد ویا به نوعی انگیزه برای اعتراضات بیشتررا ایجادکندنمودند ودراصل همینگونه هم شد و با توسعه یافتن مطالبات درعرصه های قضایی وکیفری که امکان گسترده نمودن دامنه اعتراضات را فراهم می ساخت به نوعی حکومت مصررا وادار به ورود به چرخه دادن امتیازهای متوالی که در نهایت می توانست به فروپاشی نظام منتهی گردد واردساختند.
فروپاشی حکومت شاخه سیاسی افسران انقلابی مصر
اگر حسنی مبارک را افسربدون اونیفورم بازمانده ازمجموعه افسران انقلابی بدانیم فروپاشی و سقوط او را می توان پایان دوره اقتداراین افسران دگردیسی یافته ویا به نوعی شاخه سیاسی ارتش مصر بدانیم ارتشی که با آمیخته نمودن بافت خودبه دو عنصرمداخله درسیاست وبدست آوردن اهرم قدرت اقتصادی که تا حدودهفتاددرصدتولیدناخالص ملی را نمایندگی می نمایددراصل به یک عامل مولتی تاثیر در عرصه کلان مصرتبدیل نموده که راه گذار مصر به دمکراسی را تا حدودی تنگ وصعب العبور می نماید همچنان که با ورود گاه وبیگاه درحوزه های سیاسی دراین مدت اخیر نشان داده که بی تفاوت ازکنارمسائل عبورنخواهدکرد ومانع ازآن خواهدشد که روندتحولات درجهت یک بنیادگیری کامل و دمکراتیک ادامه داشته باشد.
ارتش مصر
ارتش مصراگرچه که در ظاهر ویا حتی درباور بسیاری ازکارکنان خودومردم مصر عامل بازدارنده از فروپاشی کامل اقتدار سیاسی واقتصادی کشور تلقی می گردد و با (وتا حدودی هم بدلیل سطح بالای درک سیاسی خودبرخلاف دیگر سازمان های نظامی موجود در خاورمیانه این حق رامی توان برای آن قائل شد) این طرز تلقی می کوشد که با مداخله در جریانات داخلی مانع از ورود صدمات بیشتربه مردم گردد اما بایدباور داشت که این حرکات مانع از آن می شود که مردم با دادن هزینه های لازم برسر پیمانی به توافق نهایی وعمومی برسند که خواست ومطالبه جدی همه آنهاست و تحققش باعث دوام مشارکت حداکثری مردم در بررسی و شناسایی بهترین راه کارها برای برطرف نمودن مشکلات وگذر از موانع سخت می گردد از سوی دیگر در تمام دنیا به اثبات رسیده است که اصلاحات دستوری و یا مصلحت اندیشی به ضرب سرنیزه خاستگاه عمومی نیافته ونتوانسته مردم را همیشه همراه خودداشته باشد.
سیاست مداران ناتوان از بسیج عمومی مردم
اگر باوربنماییم که اندیشه وران ورهبران سکولار در جامعه مصرازظرفیت و توان لازم برای بسیج همسوی مردم برخوردار نمی باشند و یا برخی ازآنها بدلیل آنکه دارای مناصب بالا و بلندمدتی در دولت حسنی مبارک بوده اند و از این نظر نمی توانند افکارعمومی را نمایندگی کنند ازرهبران مذهبی نیز کاری که نشانگر حساسیت آنها به منافع مصر باشد نمایه ای به چشم نمی رسد ویا با تاسف می توان عنوان نمودکه رهبران مذهبی مصرهم نمی خواهندبرای محافظت از صلابت ملتی که اکثریت آن معتقدبه شرع مقدس اسلام است دفاع مناسب ومطابق با منطقی بنمایندو با فراخواندن ملت به وحدت و چشم بستن بربرخی منافع گروهی وحزبی به کاهش هزینه های گذار به دمکراسی کمک نمایند اگر چه همه این مشکلات و ضعف ها ریشه در بی سامانی سازمانی و تشکیلات سیاسی مصر دارد وازاین نظر می باید منتظربروز در گیری های خونبارتری بود.
منافع قدرت مداران غرب وبه اصطلاح شرق
امروز اگرچه از اردو گاه شرق دیگرخبری نیست و به نوعی کشمکش ها در مناطق ژئو پلتیک ازصحنه هماوردی بلوک های منسوب به غرب و شرق پاک می باشداما چین وروسیه هم برای سهم بردن ازتحولات به نوعی دنبال رو تزکارهای غربی در تقسیم جهان شده اندو تلاش می کنندکه اجازه ندهندتا با پیدایش زمینه های آرام و آمیخته به گفتمان علمی جوامع عقب مانده بتوانندراه سعادت خودرا بازیابند مثلا در خودهمین کشور مصر اگرغربی ها را بدلیل منافع مشترکشان دریک جبهه واحدمشاهده می نماییم و فعالیت های آنان را درراستای حکایت تحریک سگ شکاری وفراری دادن خرگوش می یابیم چین وروسیه نیز ازهمین سیاست تبعیت نموده و مانع ازآن می شوندکه رهبران گروه ها و احزاب بتوانند با قرارگرفتن درکنارهم وصدور فرمان بازگشت مردم به سر کار و خانه زمینه مذاکره و مناظره برسر فهم شرایط و رسیدن به موضعی مشترک را آماده نمایند.
امروز وضعیت آشفته مصر به تحقیق موردخواست ودر جهت منافع قطعی همه قدرت مداران چهان (اعم ازشرق وغرب)است واین دخالت ها و یا سکوت ومماشات آنان است که نمی گذاردمصربه آرامش برسد.
آینده مصر
به تحقیق شرایط همسان طرف های درگیردر ماجرای مصر (سکولارها،اسلام گرایان وارتش)وتوازن قوای موجود درمیان آنها امکان رسیدن به مصالحه و یا رفتن به سوی درگیری های شدیدرا درافق دیدقرارمی دهد ویا اینکه این فرض را که هریک ازطرفین به نوعی مرعوب دیگری گردد و میدان را ترک کندبه حداقل می رساند در چنین شرایطی بایداذعان داشت که فرسایشی شدن موضوع امکان بروز جنگ داخلی را افزون می نماید زیرا که باعث افراطی شدن مواضع می گردد تا جایی که هریک ازگروه های سعی می نمایندکه برای خاتمه دادن به وضعیت به سوی اسلحه و حرکت های نظامی حرکت کنندو یا حتی با نفوذ نیروهای سازمان یافته تحت مدیریت جریانات خارجی نیروهای داخلی نیز میل به تنازعات از نوع نظامی داشته باشند اما اگررهبران مصر مخصوصا رهبران نیروهای اسلامی کمی خویشتن دار باشند و برای مشارکت با دیگرنیروهای موجود در متن تحولات اقدام کنند می توان به دولت انتقالی و انتخاباتی که منجربه تقسیم قدرت درمیان تمام گروه ها گردد امیدوارشد .
مطمئنا افق فراروی مصربا شرایطی که برسر دولت مرسی آمد به نحوی شکل گرفته که درآن نشانی ازاینکه امکان سپردن تمام قدرت به اسلام گرایان ،سکولارها ویا حتی ارتش وجود داشته باشدبه چشم نمی آید مگرآنکه نمایندگان گروه های اسلام گرا مخصوصا اخوانی ها و سکولارها به این باوربرسندکه ادامه کار هزینه هایی را برملت مصر تحمیل خواهدکرد که کمر راست نمودن در زیر بارآن حداقل درچندده سال آینده غیرممکن خواهدبود
