وبلاگ فرهنگی ،اجتماعی ثمر ابهر

خانوادگی ،اجتماعی،ثمرابهر،وبلاگ

درباره من
«عضو مركز توسعه وبلاگ نويسي ديني خراسان جنوبي با كد عضويت 50051»
به نام خدا
کار را با نام خدایی آغاز می کنم که آرامش دهنده دل هاست خدایی که عشق را آفریدوبه انسان یاد داد که دوست بدارد وامیدوارم در راهی که آغاز نموده ام آنچه از دلم بر می آید بر دل های مشتاق به محبت مردم عزیزمان بنشیند زیرا که من هم به محبت تمام مردم نیاز مندم وبرای جلب آن از هیچ کوششی دریغ نمی ورزم
و امادر باره وبلاگ  ثمر ابهر
پیدایش فضای مجازی و کاهش رسانه های سنتی در شهرستان ابهر و بر خورد سلیقه ای اربابان آنها به اجباربرای ایجاد ارتباط با مردم خوب ابهر استفاده از فضای مجازی را انتخاب نمودم که آرزو دارم در بهره گیری از این امکان مناسب اولا به هوای نفسم اجازه جولان ندهم ثانیا تنها برای ارتقاء سطح فرهنگ منطقه فعالیت نمایم و در نهایت اینکه چیزی را بنویسم که مرضای خداوند متعال و صاحبان حق باشد در این راه چون خود را کم توان و نیازمند کمک می دانم از عموم دوستاران فعالیت های فرهنگی در خواست می کنم که مرا در بجا اوردن رسالتی که بر دوش خود احساس می نمایم یاری دهند.

پی طاعت الهی به زمین جبین نهادن
گه و گه به آسمان ها سر خود فراز کردن
به مبانی طریقت به خلوص راه رفتن
ز مبادی حقیقت گذر از مجاز کردن
به خدا قسم که هرگز ثمرش چنین نباشد
که دل شکسته ای را به سرور شاد کردن
به خدا قسم که کس را ثمر آنقدر نبخشد
که به روی مستمندی در بسته باز کردن
                         "شیخ بهایی"
نويسنده :حسن اسدی
تاريخ: دوشنبه هفدهم تیر ۱۳۹۲ ساعت: ۹:۴۰ ق.ظ

در نبود احزاب سیاسی فراگیر در منطقه خاور میانه ویا اساسا در کشورهای عقب مانده می توان اخوان المسلمین را یک جنبش فراملی اسلام‌گرادر منطقه دانست که در بسیاری از کشورهای عربی بزرگ‌ترین جریان اپوزیسیون به شمار می‌رود. این گروه هم چنین قدیمی‌ترین و بزرگ‌ترین گروه سیاسی اسلامی است که در سال ۱۹۲۸ میلادی (۱۳۰۷ شمسی، ۱۳۴۷ قمری) در شهر اسماعیلیه مصر به رهبری حسن البنا بنیان نهاده شد و سپس فعالیت خود را به دیگر کشورهای عربی و اسلامی گسترش داد.

اخوان المسلمین با تأثیر پذیری از اندیشه های سید جمال‌الدین اسدآبادی  که می توان وی را بزرگترین مدره تاریخ معاصر کشورهای اسلامی محسوب داشت و در پاسخ به انحطاط داخلی مسلمانان و سلطه بیگانگان بر کشورهای اسلامی، به ویژه بر کشور مصر پدید آمد. این نهضت جهت رسیدن به اهدافش (چون زنده کردن شعائر اسلامی و برافکندن سلطه ی اجانب و برقراری حکومت اسلامی ) در جبهه های مختلف فرهنگی، نظامی و سیاسی به مبارزه پرداخت، و در این رهگذر چند بار به دست حکومت ملک فاروق منحل شد و طی آن شمار زیادی از اعضای آن دستگیر و یا اعدام شدند.

پس از ترور حسن البنا، بتدریج تحولی در جنبش اخوان المسلمین صورت گرفت . این تحول عبارت بود از جایگزین کردن راههای مسالمت آمیز به جای مبارزه مسلحانه علیه رژیم و سلطه بیگانگان .

این اقدام که در پی ناامیدی از مؤ ثر بودن راه حل نظامی برگزیده شد، از محبوبیت و کارآیی اخوان کاست و گروههای جدید اسلامی (مانند جهاد اسلامی مصر ) که اغلب متأثر از اخوان المسلمین بودند، امّا بر مبارزه نظامی پای می فشارند، پا به میدان گذاشتند. با این وصف، تأثیر عمیقی که جنبش اخوان در روند مبارزات مردم مصر و جهان اسلام داشته است، غیر قابل انکار می باشد.

اخوان‌المسلمین مصر در جریان اعتراضات سال ۲۰۱۱ مصر که به سقوط حکومت حسنی مبارک انجامید شرکت داشت و در نشست خبری رهبران ارشد حزب در ۹ فوریه اعلام شد که «اخوان با حکومت مذهبی مخالف است چون آن را مغایر اسلام می‌داند و خواستهٔ آن برپایی حکومت مدنی با مرجعیت اسلام است.» اخوان‌المسلمین همچنین اعلام کرده بود که خواستهٔ آن‌ها خواستهٔ معترضان متحصن در میدان التحریر و جمعیت میهنی برای تغییر است که اعضای اخوان نیز در تأسیس آن شرکت داشته‌اند.

 برزگترین حامیان مالی آن خیرت شاطر و حسین مالک هستند

مانور های سیاسی اخوان المسلمین در طی سالیان گذشته

جنبش اخوان‌المسلمین مصر برای حضور هر چه پررنگ‌تر در صحنه سیاسی مصر و رسیدن به اهداف سیاسی و نظامی خود با تغییرنگاه موضع ویژه ای را نسبت به مسائل اجتماعی و اقتصادی مصر اتخاذ نموده بود. که با استفاده ازآن می شد زمینه برقراری پیوند با طبقات کارگری مصر را که از لایه های محروم ولی درعین حال آگاه آن محسوب می گردیدند ایجادنماید از سوی دیگر رهبران اخوان‌المسلمین با اتخاذ موضع مخالف ومنتقد در برابر سیاست‌های اقتصاد سرمایه‌داری دولت مصر حمایت هایی را دربین مردم در قاعده هرم اجتماعی نسبت به خود برانگیخته بود تابا استفاده از این اهرم بتواند اقداماتی را در جهت کاهش فشار زندگی بر مردم فقیر واعمال فشاربرحاکمیت برای تغییر در تصمیم ها به انجام برساند  همچنین رهبران اخوان‌المسلمین با در پیش گرفتن راهبرد گام‌به گام  برای گردآوری گروه‌های ناراضی اجتماعی زیر پرچم خود عملا پای در فراگیرنمودن فعالیت های خود گذاشته بودند وهمین امر هم اثرخود را با اقبال اکثریت مردم درانتخابات ریاست جمهوری پس از سقوط نظام مبارک نشان داد اما بدلایلی اخوانی ها نتوانستندازآنچه بدست آورده بودند دفاع نمایندکه در ادامه بحث به بررسی برخی ازاین عوامل اشاره می نماییم.

1- اقتصادمصر

اقتصاد مصر علی‌رغم پیشرفت‌های قابل توجهی که داشت، تحت تاثیر بحران‌های مالی و حادثه یازده سپتامبر، دچار مشکلات اقتصادی زیادی شد. به همین دلیل، دولت مبارک سیاست اقتصادی خاصی اتخاذ نمود که سبب شد مصر دوباره به‌عنوان یکی از با ثبات‌ترین بازار‌های سطح جهان شناخته شود . بازار‌های سرمایه در مصر دارای رشد زیادی شدند و این رشد را می توان ناشی از به‌کار‌گیری برنامه‌های خصوصی سازی و اصلاح قوانین اقتصادی دانست. یکی از نتایج مطلوب این اصلاحات بالا رفتن اعتبار ارزی مصر در جوامع بین‌المللی بود که باعث شد این کشور تحت تاثیر بحران‌های مالی و نوسانات قیمت نفت قرار نگیرد بایددرنظر داشت که پس از انقلاب ۱۹۵۲، اقتصاد مصر تحت تسلط دولت قرار گرفته بود و جمال عبدالناصر با توجه به گرایشهایی که به بلوک شرق و تفکر نگاه متمرکز به اقتصاد داشت، کسی بود که این فرایند را تسریع بخشیده بود. بر خلاف ناصر، در زمان انور سادات، خصوصی‌سازی و کاهش تصدی‌گری دولت آغاز شد. این خصوصی‌سازی در زمان حسنی مبارک ادامه داشت. ولی بنابر نظر برخی از اعضای هیئت حاکمه این کشور که خواهان نقش و سهمی از مبادلات تجاری این کشور بودند، مخالفت‌هایی با خصوصی‌سازی کامل در این کشور صورت می‌گرفت که منجر به دولتی ماندن سازمانها و بخشهای مهمی از اقتصاد مصر شد که تقارن آن با سیاست‌های نامناسب اقتصادی و دخالت آمریکا در امور اقتصادی این کشور، منجر به افزایش نرخ بیکاری و رشد نرخ فقر در بین مردم مصر شد. به طوریکه تا پیش از سال ۲۰۱۱ نیمی از جمعیت ۸۰ میلیون نفری مصر زیر خط فقر قرار داشتند.

بعد از انقلاب اخیر سرمایه‌گذاری خارجی در مصر افت شدیدی را تجربه کرد و از ۳۶ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۰ به ۱۶ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۲ رسید.

صنعت گردشگری مصر نیز کهیکی از منابع درآمدزایی عمده در مصر به شمار می‌رود با وقوع انقلاب  و کاهش امنیت در این کشور، مختل گشت واین صنعت نیز از درآمدزایی سابق بی بهره گردید

2- وضعیت نه جنگ ونه صلح بین مصر و اسراییل

بی گمان هدف راهبردی ایجادکشوری تحت عنوان اسراییل در منطقه ممانعت از راه افتادن فرایند های مستمرو با برنامه توسعه در منطقه بوده که کشور مصر یکی از نمایه های روشن تاثیر اخلال گرانه وجود اسراییل در نظم گیری آن می باشد زیرا که مصر با توجه به جایگاه مستحکمش در رهبری تحولات بعد از جنگ جهانی دوم در منطقه خاور میانه و مشارکت جدی ومحوری در دو در گیری بزرگ با اسراییل در عمل  به مرکز انتقال مطالبات کشورهای دیگرتبدیل نمود که همین امر نکته ای شد براین واقعیت که یا مصربایدخودرا به عنوان رهبرمنطقه متعهدبه دفاع ازحقوق عرب های ساکن در کشورهای همجوار با اسراییل بداندکه همین امر موجب می شد که سهم قابل ملاحظه ای از درآمدهای تولیدشده در مصرصرف حمایت از جنبش های موجود در منطقه شود و یا خودرا به بیرون ازغائله بکشاندکه نتیجه آن هم مطرودشدن رهبران وجامعه مصر ازبین دول و ملت های مقاوم در مقابل اسراییل می شدکه می توانست اختلال جدی را درساختار کلان اجتماعی آن ایجادکندکه نمونه اش را درترورانورسادات ملاحظه نمودیم همچنین بایدبه خاطر داشت که شدت یابی تحولات جنگی ونظامی مانع ازآن می شدکه سرمایه گذاری خارجی راه خود را درمصر همواروامن بیابد و ازاین روی این اشتیاق هم ازبین می رفت وصدمات جدی بر پیکر جامعه مصرواردمی ساخت .

وجود شرایط نه جنگ ونه صلح موجب می شد که صنعت توریسم نیزنتوانداز صدمه مصون بماندهرچندکه فقدان برنامه بلندمدت هم که محصول شرایطبحرانیست تاثیر زیادی درعقب ماندگی جامعه مصرداشته است.

3- بافت فرهنگی ،اجتماعی مقاوم دربرابرتغییر

درست است که کشورمصرازتمدن های بزرگ جهانی محسوب می شود اما متاسفانه وجود منابع فراوان فرهنگی آلوده به تحجر و مراکز مبلغ ومروج اوهام مانع ازآن می شودکه بافت اجتماعی آن بتواندخود را همسو وهمراه با تحولات وتغییرات وسیع بیابد ازاین روی شیب تندو بزرگ مهاجرت نیروهای تحصیل کرده به خارج ازکشور ،وضعیت کاریزماتیک رهبران سیاسی وفکری،نرخ کند تولیدفکر ودرنهایت لابیگری در سپردن کار ومسئولیت باعث شده تا وضعیت سخت ونامنعطفی بر کلیت ساختاراجتماعی مستولی گردد وبا مقاومت در مقابل تغییرات ضروری موجبات عقب ماندگی و بالا رفتن هزینه های گذاربه دمکراسی را فراهم آورد تا جایی که پس ازسقوط دولت مبارک و انتخاب دولت به رهبری مرسی امکان آن بوجود نیامدکه این دولت بتواندحتی برای تحقق یکی ازاهداف خود مقدمات عقلانی کاررا فراهم آورد هرچندکه خودجریان حاکم هم بسیار متاثر ازتحجر واوهام بوده و رهبران آن از امتیازات کاریزامایی برای بقای درقدرت بهره می برند.

4- ساختار زمین گیر و ساکن سیاسی کشور مصر

درست است که خاور میانه یکی از پرهیاهو ترین ودرظاهرزنده ترین کشمکش های سیاسی را درسطح جهان ازآن خودنموده است ودربسیاری از نقاط جهان روشنفکران وصاحب نظران سیاسی آن به الگو های مبارزاتی برای مردم تبدیل شده اند اما در عمل این افرادکمتر در منطقه زندگی خودتوانسته اند منشاء خیزش فکرعلمی و راه افتادن فرایندهای عقلانی درعرصه فعالیت های سیاسی و اجتماعی کشور خود گردند ویا تحولی واقعی و عمیق را در کشورخودموجب شوندو اگرهم کاری کرده اند این کار عمدتا رفورمیستی بوده ویا در مرحله ای از اقدامات خاموش وتعطیل شده است که در پیدایش این وضعیت می توان عواملی چون تعصبات سخت عقیدتی، ادبیات سست پایه و ترسو،فعالیت های سیاسی آمیخته به تفکرات دینی که دربسیاری ازاوقات سیاست را ازمحدوده های علمی دور می نماید ودر قالب تعهدات اخلاقی اسیرمی سازد ودرنهایت مردان سیاسی بی رمق و اسیر در متن تحولات اقتصادی مطرح ومقصردانست که برای برون رفت ازاین شرایط مزبورمی بایدابتدا تعصبات را به کناری نهاد ودر گامی دیگر حوزه سیاست ودین را با مرز مشخصی معین نمود تا سیاست بتواندبه عنوان علم قد راست کندو صاحب تحقیق ومطالعه گردد،ادبیات جسور را با زدودن الفاظ متلمقانه به جامعه تزریق نمودو درنهایت اینکه سیاست مداران متعهدبه حوزه خدمتی خودپرورش داد تا مبادا با تبدیل شدن آنها به چهره های اقتصادی حوزه سیاست الوده به فسادگردد.

5- بافت هیجانی و جوان جامعه مصر

مهمترین عامل عقب ماندگی جوامع جهان سومی مخصوصا درمنطقه خاورمیانه را می توان در رفتارهای هیجانی و جوانی جمعیت جستجونمود که برای برون رفتن ازعقب ماندگی هم می بایدبرای این دو ریز فاکتور تلاش ویژه ای را داشت ویا به عبارتی با کنارزدن فاکتورهای که رفتاررا هیجانی می کند و مهمترین آنها دور بودن جامعه از عمل وتعهد به آیتم های علمی و نهادینه نمودن آنها درساختارهای اجتماعی می باشد وجوانی جمعیتی که بدنبال خود تحریک پذیری وبیش فعالی را بدنبال دارد جامعه را به سوی متمرکز شدن دراهداف متعالی وبرنامه ریزی برای تحقق آنها فراخواند.

 مصرو هر کشور عقب مانده ای در اصل گرفتار ازاین شاخه به آن شاخه پریدن درعرصه های سیاسی بدلیل نداشتن اعتقادبه تحقیق و پژوهش و یافتن دلایل عقب ماندگی و تحولات بی ریشه و احساسی سیاسی می باشد که موج جمعیت جوان آن را به راه می اندازد و مدیریت می نماید ازاین روی ازامروز مصریان باید با دورساختن لایه های فاقد دانش ومهارت سیاسی از دخالت در مسائل مهم اجتماعی و سپردن کار و سرنوشت خودبدست دانش وران دارای فهم ومهارت فعالیت درعرصه های سیاسی و تلاش برای مشغول نمودن جوانان در محیط های اقتصادی این اجازه را به بافت خسته و فاقد خلاقیت وتحرک فرهنگی واجتماعی مصر بدهندکه برای نهاد سازی مخصوصا درحوزه فعالیت های سیاسی اقدامات لازم را با حوصله به انجام برساندو گرنه با دهها تحرک خودجوش و یا هدایت شده از نوع آنچه که در طی این یکی دوسال گذشته بوقوع پیوسته نمی توان امیدی به آینده داشت زیرا که نرخ بالای بی سوادی و موج غلیان جوانی این اجازه را به مصریان نخواهد داد که کاربا برنامه و سازمان یافته ای به انجام برسانند .

بنای اعتراضات خیابانی مردم مصر

هرچند که فعالیت های زیر زمینی نیروهای اسلامی در تمام سالیان حکومت واقتدار افسران انقلابی مصرجریان داشت وبا بهانه قراردادن برخی از تحولات به شکل عمومی تظاهرمی یافت اما آن چیزی که ملت مصر را در راه اندازی اعتراضات فراگیرمصمم ساخت به نتیجه نرسیدن وعده های داده شده دررابطه با اصلاحات اقتصادی ورسیدگی به وضع عمومی مردم بود که به نوعی زیر ساخت و عامل اتفاق واتحادعمومی مردم را فراهم ساخت به نحوی که آنها با بهره برداری از مراسم هایی که به مناسبت هفته سالگرد تهاجم آمریکا به عراق تدارک دیده شده بود یک تظاهرات گسترده در سراسر مصر برگزار کردند اقدامی که در آن مردم، حقوقدانان، روزنامه‌نگاران و سندیکاهای مختلف شرایط را برای انتقادو اتخاذموضع نسبت به ترور رهبر حماس فراهم یافتند وبا پیوندزدن این دو واقعه به هم به نوعی فشار روز افزون انتقادات داخلی و بین‌المللی برای اجرای اصلاحات سیاسی را متوجه حکومت مصر نموده وآن را مجبور به برداشتن گام‌هایی هر چند ظاهری که می توانست زمینه ساز تداوم اعتراضات باشد ویا به نوعی انگیزه برای اعتراضات بیشتررا ایجادکندنمودند ودراصل همینگونه هم شد و با توسعه یافتن مطالبات درعرصه های قضایی وکیفری که امکان گسترده نمودن دامنه اعتراضات را فراهم می ساخت به نوعی حکومت مصررا وادار به ورود به چرخه دادن امتیازهای متوالی که در نهایت می توانست به فروپاشی نظام منتهی گردد واردساختند.

فروپاشی حکومت شاخه سیاسی افسران انقلابی مصر

اگر حسنی مبارک را افسربدون اونیفورم بازمانده ازمجموعه افسران انقلابی بدانیم  فروپاشی و سقوط او را می توان پایان دوره اقتداراین افسران دگردیسی یافته ویا به نوعی شاخه سیاسی ارتش مصر بدانیم ارتشی که با آمیخته نمودن بافت خودبه دو عنصرمداخله درسیاست وبدست آوردن اهرم قدرت اقتصادی که تا حدودهفتاددرصدتولیدناخالص ملی را نمایندگی می نمایددراصل به یک عامل مولتی تاثیر در عرصه کلان مصرتبدیل نموده که راه گذار مصر به دمکراسی را تا حدودی تنگ وصعب العبور می نماید همچنان که با ورود گاه وبیگاه درحوزه های سیاسی دراین مدت اخیر نشان داده که بی تفاوت ازکنارمسائل عبورنخواهدکرد ومانع ازآن خواهدشد که روندتحولات درجهت یک بنیادگیری کامل و دمکراتیک ادامه داشته باشد.

ارتش مصر

ارتش مصراگرچه که در ظاهر ویا حتی درباور بسیاری ازکارکنان خودومردم مصر عامل بازدارنده از فروپاشی کامل اقتدار سیاسی واقتصادی کشور تلقی می گردد و با (وتا حدودی هم بدلیل سطح بالای درک سیاسی خودبرخلاف دیگر سازمان های نظامی موجود در خاورمیانه این حق رامی توان برای آن قائل شد) این طرز تلقی  می کوشد که با مداخله در جریانات داخلی مانع از ورود صدمات بیشتربه مردم گردد اما بایدباور داشت که این حرکات مانع از آن می شود که مردم با دادن هزینه های لازم برسر پیمانی به توافق نهایی وعمومی برسند که خواست ومطالبه جدی همه آنهاست و تحققش باعث دوام مشارکت حداکثری مردم در بررسی و شناسایی بهترین راه کارها برای برطرف نمودن مشکلات وگذر از موانع سخت می گردد از سوی دیگر در تمام دنیا به اثبات رسیده است که اصلاحات دستوری و یا مصلحت اندیشی به ضرب سرنیزه خاستگاه عمومی نیافته ونتوانسته مردم را همیشه همراه خودداشته باشد.  

سیاست مداران ناتوان از بسیج عمومی مردم

اگر باوربنماییم که اندیشه وران ورهبران سکولار در جامعه مصرازظرفیت و توان لازم برای بسیج همسوی مردم برخوردار نمی باشند و یا برخی ازآنها بدلیل آنکه دارای مناصب بالا و بلندمدتی در دولت حسنی مبارک بوده اند و از این نظر نمی توانند افکارعمومی را نمایندگی کنند ازرهبران مذهبی نیز کاری که نشانگر حساسیت آنها به منافع مصر باشد نمایه ای به چشم نمی رسد ویا با تاسف می توان عنوان نمودکه رهبران مذهبی مصرهم نمی خواهندبرای محافظت از صلابت ملتی که اکثریت آن معتقدبه شرع مقدس اسلام است دفاع مناسب ومطابق با منطقی بنمایندو با فراخواندن ملت به وحدت و چشم بستن بربرخی منافع گروهی وحزبی به کاهش هزینه های گذار به دمکراسی کمک نمایند اگر چه همه این مشکلات و ضعف ها ریشه در بی سامانی سازمانی و تشکیلات سیاسی مصر دارد وازاین نظر می باید منتظربروز در گیری های خونبارتری بود.

منافع قدرت مداران غرب وبه اصطلاح شرق

امروز اگرچه از اردو گاه شرق دیگرخبری نیست و به نوعی کشمکش ها در مناطق ژئو پلتیک ازصحنه هماوردی بلوک های منسوب به غرب و شرق پاک می باشداما  چین وروسیه هم برای سهم بردن ازتحولات به نوعی دنبال رو تزکارهای غربی در تقسیم جهان شده اندو تلاش می کنندکه اجازه ندهندتا با پیدایش زمینه های آرام و آمیخته به گفتمان علمی جوامع عقب مانده بتوانندراه سعادت خودرا بازیابند مثلا در خودهمین کشور مصر اگرغربی ها را بدلیل منافع مشترکشان دریک جبهه واحدمشاهده می نماییم و فعالیت های آنان را درراستای حکایت تحریک سگ شکاری وفراری دادن خرگوش می یابیم چین وروسیه نیز ازهمین سیاست تبعیت نموده و مانع ازآن می شوندکه رهبران گروه ها و احزاب بتوانند با قرارگرفتن درکنارهم وصدور فرمان بازگشت مردم به سر کار و خانه زمینه مذاکره و مناظره برسر فهم شرایط و رسیدن به موضعی مشترک را آماده نمایند.

 امروز وضعیت آشفته مصر به تحقیق موردخواست ودر جهت منافع قطعی همه قدرت مداران چهان (اعم ازشرق وغرب)است واین دخالت ها و یا سکوت ومماشات آنان است که نمی گذاردمصربه آرامش برسد.

آینده مصر

به تحقیق شرایط همسان طرف های درگیردر ماجرای مصر (سکولارها،اسلام گرایان وارتش)وتوازن قوای موجود درمیان آنها امکان رسیدن به مصالحه و یا رفتن به سوی درگیری های شدیدرا درافق دیدقرارمی دهد ویا اینکه این فرض را که هریک ازطرفین به نوعی مرعوب دیگری گردد و میدان را ترک کندبه حداقل می رساند در چنین شرایطی بایداذعان داشت که فرسایشی شدن موضوع امکان بروز جنگ داخلی را افزون می نماید زیرا که باعث افراطی شدن مواضع می گردد تا جایی که هریک ازگروه های سعی می نمایندکه برای خاتمه دادن به وضعیت به سوی اسلحه و حرکت های نظامی حرکت کنندو یا حتی با نفوذ نیروهای سازمان یافته تحت مدیریت جریانات خارجی نیروهای داخلی نیز میل به تنازعات از نوع نظامی داشته باشند اما اگررهبران مصر مخصوصا رهبران نیروهای اسلامی کمی خویشتن دار باشند و برای مشارکت با دیگرنیروهای موجود در متن تحولات اقدام کنند می توان به دولت انتقالی و انتخاباتی که منجربه تقسیم قدرت درمیان تمام گروه ها گردد امیدوارشد .

مطمئنا افق فراروی مصربا شرایطی که برسر دولت مرسی آمد به نحوی شکل گرفته که درآن نشانی ازاینکه امکان سپردن تمام قدرت به اسلام گرایان ،سکولارها ویا حتی ارتش وجود داشته باشدبه چشم نمی آید مگرآنکه نمایندگان گروه های اسلام گرا مخصوصا اخوانی ها و سکولارها به این باوربرسندکه ادامه کار هزینه هایی را برملت مصر تحمیل خواهدکرد که کمر راست نمودن در زیر بارآن حداقل درچندده سال آینده غیرممکن خواهدبود