ما ملت عجیبی هستیم و فکر می کنم که در جهان کمتر ملتی مثل ما پیدا شود مثلا اگر به همین سلسله مکشوفات عظیم از فساد ناشی ازوجود رانت ، رانت خواری ورانت خواران عجیب و غریب و عکس العمل های بعضا خنده آور ویا ناشی از استیصال ما در مقابل آنهادقت کنید متوجه این اشاره من به عجیب بودن ما خواهید شد اما اگر اختیار را به بنده واگذار نمایید تا با ورود در حوزه رانت و رانت خواری این ادعا را ثابت کنم خواهم گفت که
نمی دانم مفهومی تحت عنوان رانت از چه زمانی در فرهنگ بشری وارد شده است اما با مراجعه به باور های دینیم می دانم که رانت خواری از بهشت وبا بی توجهی حوا به عواقب کار و خواست خودآغازشده وبا هبوط آدم به زمین گوناگونی یافته است
پس اگررانت خواری را ساخته این عهد و زمان و رانت خواران را بر آمده از پیچید گی های خاص این دوره تلقی کنیم من فکر می کنم که کمی به بیراهه رفته ایم
پس رانت خواری و رانت گرایی به نوعی در سرشت و ذات انسان است وازاین روست که انسان موظف شده است که در جهادی بزرگتر از جهاد در برابر دشمنان معین و مجهز به انواع امکانات با نفس خود مبارزه کند ویا حتی او را فراخوانده تا با تمام ظرفیت های خود به نظارت بر امور مختلف اجتماعی اقدام کند تا مبادا افرادی بتوانندبا به کرایه و اجاره گرفتن چیز هایی که در اصل مال آنها نیست و می تواند امتیازات بسیار گسترده ای را در صورت استفاده عالمانه و آگاهانه نمودن از آنها تولید کند به فرصت ها و منابعی دست یابند که دیگران حتی اگر مالک و صاحب واقعی آنها باشند تنها بدلیل نداشتن آگاهی از امتیازات خاص آنهااز رسیدن به آن امتیاز و یا درآمدها محروم باشند
پس دومین اصل در رانت خواری این است که فرد رانت خوار یا آگاه به تمام معناست و یا اطلاعات ذیقیمتی در اختیارش قرار می گیرد که از طریق آن می تواند بداند که از چه موقعیت و یا امکانی و در چه زمانی وازطریق به اجاره در آوردن و کرایه کردن آنها می تواند به درآمدها و دست آوردهای قابل ملاحظه و انباشته ای دست بیابد ویا درپیدایش ونضج رانت خواری وجود اطلاعات وامکان دسترسی بدانها مهم است وفرقی نمی کند که اطلاعات را خود فرد بدست آورده باشد و یا در اختیار او قرار داده شود هرچند که ممکن است این قرار دادن اطلاعات آگاهانه و روی برنامه و سیستمیک باشد که دراین صورت عواقب وتبعات آن گسترده و سخت خواهد بود و یا نه بدلیل بی ملاحظه گی هایی که صورت می گیرد اطلاعات نشت کند و در اختیار افراد دارای موقعیت بهره برداری های ویژه قرارگیرد که به تبع اثرات قابل کنترل تر خواهد شد امادر کل ماجراتفاوتی ایجاد نخواهد کرد زیرا که بحث نشانگر آن است که در کنار رانت خوار سیستم حفاظتی از اطلاعات و نظارت بر رعایت حرمت اطلاعات هم می باید در شیوع رانت خواری مقصر شناخته شود
من قصد ندارم که در این سلسله از مقالات بحث را به سیاق یک کار کلاسیک و دپارتمانی پیش ببرم بلکه می کوشم تا در کنار مباحث علمی و سیستمی کمی هم عامیانه به بحث در خصوص رانت وارد شوم تا ببینیم که در فرهنگ ما چگونه واژه ویژه خواری ویا رانت نهادینه شده و حساسیت های ما را تحت اراده و کنترل رانت خواران در آورده است بدین منظور مجبورم که گریزی به قبل از انقلاب بزنم تا ببینیم که اساسا انقلابی که بر پایه مبارزه با رانت خواری های از نوع قضایی،سیاسی،اطلاعاتی،خیریه ای و حتی تورم مصنوعی و ساختگی بوجود آمده است خود چگونه در گردابی از رانت خواری های گوناگون گرفتار شده است تا جایی که با دادن هزینه های فراوان نتوانسته به توفیقی با برنامه و حساب شده در مبارزه و خلاص خود از رانت خواری دست پیدا کند و اسف بارتر اینکه بیش از گذشته خود را با موج های بلند و ویرانگر رانت خواری مواجه می بیند هرچند که هنوز این امید واری وجود دارد که مسئولان بتوانند با برنامه و سیاست گذاری های درست این روند را حداقل اگر نه حذف بلکه در کنترل در آورند
آنهایی که سال های قبل از انقلاب را به خاطر دارندبا کمی بالا و پایین کردن آنها به یاد خواهند آورد که در آن سال ها بافت اجتماعی ما با دو لایه از رانت خواران بزرگ آمیخته و رودررو بود که یکی از آنها مالکان زمین های بزرگ بودند که تحت عنوان ارباب شناخته می شدند اینان دارای تمام امتیازات و اختیارات سیستم سیاسی بودند ومی توانستندبه جای سیستم و یا به نمایندگی از آن هررفتاری را رایج گردانند ویا هربهره ای را از کل سیستم اجتماعی بر گیرند اما مشکلشان این بود که توان ایستادگی در مقابل تغییرات جهانی حاصل از علم و صنعت را نداشتند و یا هزینه هایی را که برای برخورداریهای کم می پرداختند قابل توجیه نمی دانستند ازاین روی بود که در یک معامله آشکار با سیستم سیاسی تلاش نمودند که تغییر خاستگاه داده و با فروش زمین های خود به سیستم سیاسی خود را به روز نموده و با تغییر فاز تکیه گاه خود را از زمین به سرمایه و صنعت تغییر دهند
دوم بازاریان و بنکداران که اینان هم با ورود افکار نو و تصادمی که منافعشان با تغییرات گسترده در بافت اجتماعی منبعث از صنعت و علم یافته بود به نوعی مجبور بودند که برای حفظ جایگاه و موقعیت های ویژه خود دست به تحولاتی در درون خود و درارتباط با سیستم اجتماعی و سیاسی بزنند که چون امکان مانور آنها کم و قدرت انطباقشان محدود بود بیشتر متمایل به تغییرات عمیق اجتماعی از نوع انقلاب و براندازی بودند
هرچند که در کنار این دو لایه بزرگ اجتماعی که کمتر مجال آن را یافته بود که به طبقه اجتماعی با تمام ویژگی ها و اختصاصات آن تبدیل گردد و به تاثیر گذاری در تحولات سیاسی مشغول شودعناصر ذینفوذی از نوع خانواده های کاشانی، وهاب زاده، القانیان، فرمانفرماییان، خسروشاهی، لاجوردی، اخوان، مهدوی، حجتی زاده، خیامی، ایروانی، هروی و فولادی وجود داشتند که با ارتباط های گسترده با دستگاه سیاسی رانت و ویژه خواری هایی را مال خود کرده بودند وهمچنین خود سیستم و یا رژیم که تلاش می نمود تا با فراهم آوردن ساختاری قوی در عرصه اقتصادی بتواند تحولات را کاملا در اختیار بگیرد و با ایجاد بنیادها وساختارهای اقتصادی چون بنیاد پهلوی که در دویست شرکت بیمه و مؤسسات سرمایه گذاری، پانزده شرکت تولید صنایع فلزی از جمله شرکتهای جنرال موتور ایران، دوازده شرکت شیمیایی و تولید لاستیک، دوازده شرکت صنایع نساجی، ده شرکت معدنی، پنجاه شرکت ساختمانی، چهل و شش شرکت صنایع غذایی و دامداری، از جمله کشت و صنعت ایران و حدود شصت شرکت بازرگانی و خدماتی، از جمله سهامداران عمده بود یا کلیه سهام را در اختیار داشت و آن را قادر می ساخت تاامتیازاتی را براحتی در اختیار دیگران قرار دهد به جذب رهبران حامی، قومی، نژادی، گروههای سیاسی و غیره اقدام نماید تا اگر زمانی پیش آمد و نیاز به ورود حمایتی داشت اینان بتوانند با ورود معادلات را به نفع رژیم باز گردانند ویا سامان دهی کنند
ادامه دارد
درباره من

«عضو مركز توسعه وبلاگ نويسي ديني خراسان جنوبي با كد عضويت 50051»
به نام خدا
کار را با نام خدایی آغاز می کنم که آرامش دهنده دل هاست خدایی که عشق را آفریدوبه انسان یاد داد که دوست بدارد وامیدوارم در راهی که آغاز نموده ام آنچه از دلم بر می آید بر دل های مشتاق به محبت مردم عزیزمان بنشیند زیرا که من هم به محبت تمام مردم نیاز مندم وبرای جلب آن از هیچ کوششی دریغ نمی ورزم
و امادر باره وبلاگ ثمر ابهر
پیدایش فضای مجازی و کاهش رسانه های سنتی در شهرستان ابهر و بر خورد سلیقه ای اربابان آنها به اجباربرای ایجاد ارتباط با مردم خوب ابهر استفاده از فضای مجازی را انتخاب نمودم که آرزو دارم در بهره گیری از این امکان مناسب اولا به هوای نفسم اجازه جولان ندهم ثانیا تنها برای ارتقاء سطح فرهنگ منطقه فعالیت نمایم و در نهایت اینکه چیزی را بنویسم که مرضای خداوند متعال و صاحبان حق باشد در این راه چون خود را کم توان و نیازمند کمک می دانم از عموم دوستاران فعالیت های فرهنگی در خواست می کنم که مرا در بجا اوردن رسالتی که بر دوش خود احساس می نمایم یاری دهند.
پی طاعت الهی به زمین جبین نهادن
گه و گه به آسمان ها سر خود فراز کردن
به مبانی طریقت به خلوص راه رفتن
ز مبادی حقیقت گذر از مجاز کردن
به خدا قسم که هرگز ثمرش چنین نباشد
که دل شکسته ای را به سرور شاد کردن
به خدا قسم که کس را ثمر آنقدر نبخشد
که به روی مستمندی در بسته باز کردن
"شیخ بهایی"
به نام خدا
کار را با نام خدایی آغاز می کنم که آرامش دهنده دل هاست خدایی که عشق را آفریدوبه انسان یاد داد که دوست بدارد وامیدوارم در راهی که آغاز نموده ام آنچه از دلم بر می آید بر دل های مشتاق به محبت مردم عزیزمان بنشیند زیرا که من هم به محبت تمام مردم نیاز مندم وبرای جلب آن از هیچ کوششی دریغ نمی ورزم
و امادر باره وبلاگ ثمر ابهر
پیدایش فضای مجازی و کاهش رسانه های سنتی در شهرستان ابهر و بر خورد سلیقه ای اربابان آنها به اجباربرای ایجاد ارتباط با مردم خوب ابهر استفاده از فضای مجازی را انتخاب نمودم که آرزو دارم در بهره گیری از این امکان مناسب اولا به هوای نفسم اجازه جولان ندهم ثانیا تنها برای ارتقاء سطح فرهنگ منطقه فعالیت نمایم و در نهایت اینکه چیزی را بنویسم که مرضای خداوند متعال و صاحبان حق باشد در این راه چون خود را کم توان و نیازمند کمک می دانم از عموم دوستاران فعالیت های فرهنگی در خواست می کنم که مرا در بجا اوردن رسالتی که بر دوش خود احساس می نمایم یاری دهند.
پی طاعت الهی به زمین جبین نهادن
گه و گه به آسمان ها سر خود فراز کردن
به مبانی طریقت به خلوص راه رفتن
ز مبادی حقیقت گذر از مجاز کردن
به خدا قسم که هرگز ثمرش چنین نباشد
که دل شکسته ای را به سرور شاد کردن
به خدا قسم که کس را ثمر آنقدر نبخشد
که به روی مستمندی در بسته باز کردن
"شیخ بهایی"
موضوعات
برچسب ها
- دمکراسی (1)
- بزه (1)
- هنجار (1)
- فعالیت فرهنگی (1)
- شهرداری ابهر (1)
- شورای اسلامی شهر ابهر (1)
- احیاء تفکر دینی (1)
- فرهنگ فعالیت (1)
- شهر دانش بنیان (1)
آرشيو
تاريخ: جمعه هجدهم تیر ۱۳۹۵ ساعت: ۱۱:۹ ق.ظ
اگر دوستان بخاطر داشته باشند در نه شماره گذشته سعی نمودم که با زبانی ساده از فرهنگ سازمانی بگویم و آن را مجموعه ای از نگرش ها و باورهای مشترک در بین اعضای سازمان عنوان بدارم که در صورت توجه و تاکید برآنها فهم شرایط و عمل دقیق بوظایف تسهیل می شود و سازمان می تواند از برایند کار و فعالیت همه نیروهای خود بیشترین ره آوردها را داشته باشد با این تفسیر موجزمی توانم در ادامه مطلب خدمت دوستان خواننده عرض بنمایم که فرهنگ سازمانی دارای اختصاصات خاصی می باشد که با نگاه بدانها می توان فرهنگ را برای هر سازمانی مخصوص خود آن سازمان محسوب کرد تا جایی که اگر بخواهیم شورای اسلامی شهر ابهر را از نظر فرهنگ سازمانی با مجموعه ای به نام شورای اسلامی شهر زنجان معادل سازی بکنیم به یقین این دو متفاوت از هم خواهند بود زیرا که
1-بسياري از صاحبنظران بر اين عقيدهاند كه فرهنگ سازماني، سيستمي از استنباط مشترك است كه اعضاء نسبت به يك سازمان دارند و همين ويژگي موجب تفكيك دو سازمان از يكديگر ميشود پس با عنایت به تفاوت هایی که در بین افراد وجود دارد نباید شورای اسلامی شهر ابهر دقیقا کپی برابر با اصل شورای اسلامی شهر زنجان باشد واین گونه هم هست تا جایی که شورای اسلامی شهر زنجان قادر می شود که از محل اعتبارات ملی و دولتی تحولات بزرگی را در سطح شهر زنجان رقم بزند و بر عکس شورای اسلامی شهر ابهردر همه ادوار خود نمی تواند ریالی از منابع مالی دولتی و ملی را دریافت و جذب نماید
2-از آنجا که فرهنگ هر جامعه ای محصول فعالیت های تاریخی همان جامعه است به یقین باید باور داشت که فرهنگ سازمانی شورا هم محصولی از نگاه و فعالیت تاریخی در مجموعه شورا می باشد و یا به عبارتی شورای موجود در ابهر محصول روشن کار و فعالیت شوراهای گذشته است ویا به نوعی شکل جدی و تاریخی از شوراهای گذشته است همچنانکه شوراهای گذشته تنها از محل اتکای بیش از حد به منطق استبداد در رای و بی توجهی به منابع انسانی موجود در شهر هم در بخش شناسایی و پرورش نیروی انسانی کم کار وبی توفیق بودندو هم از محل بی توجهی به منابع در آمدی پایدار فشار بی امانی را به منابع مادی محدود شهر وارد ساختند شورای فعلی هم دراین زمینه ها کاملا منفعل وناتوان عمل نموده و بسان اسلاف خویش در زمینه عدم شناسایی و پرورش نیروی انسانی و فشار روی منابع ناتوان وبی توفیق بوده است وازاین روست که نه در شورا و نه در شهرداری هیچ تحول و تغییر رویکردی آشکاری به چشم نمی آید
3- به تحقیق فرهنگ سازمانی تبلور عینی برنامه ریزی هایی است که ذهن های منتسب بدان سازمان اقدام به انجام آنها می کنند و یا به عبارتی اگر سازمانی می تواند شق القمر بنماید و کوه روی کوه بگذارد( سازمانهایی که افراد خلاق, خطر پذیر و... را جذب می کنند وبا کارکنان عادلانه رفتار می کنند.وتنها به افرادی پاداش مالی و امتیاز شغلی می دهند که محصول مادی روشن به سازمان تحویل داده باشند) و سازمان دیگری حتی از ترس اینکه دچار مشکل شود ویا دچار تخلف گردد قدم از قدم بر نمی دارد(سازمانهایی که تابعی ازفرهنگ دژنظامی بوده وهمه همتشان را صرف محفوظ نگه داشتن محض سازمان از ورودی های خدای ناکرده آلوده ویا ناشناخته می کند) حاصل نوع نگاه و علاقه ای می باشد که اعضای آن سازمان به جایگاه و حرمت سازمان دارند
حال که مشخص شد که حتی نمی توان دو شورای حاکم بر مقدرات دو شهر از یک استان را همسان ومعادل هم تصور نمود وبه نوعی ارزیابی و مقایسه دو شورای دو شهر ممکن نمی شود این سئوال مطرح می شود که
پس چگونه می توان یک شورا را موفق در انجام وظایف و سرآمد در میان همسانان خویش شناخت؟
برای پاسخ به این سئوال باز طبق روش بررسی در شمارگان گذشته مجبوریم که به قانون اساسی بر گردیم و با طرح یکی دیگر از اصول آن دنبال این باشیم که ببینیم از شورای اسلامی شهری چون ابهرچه انتظاری وجود داشته و دارد و فرهنگ حاکم بر آن که تبلور یافته از ذهن اعضای آن است در جهت پاسخ به این انتظار از چه ظرفیت هایی برخوردار است.
دراصل یکصد و سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است که:
استانداران ، فرمانداران ، بخشداران و سایر مقامات کشوری که از طرف دولت تعیین می شوند در حدود اختیارات شورا ها ملزم به رعایت تصمیمات آنها هستند.
گستره صاحبان منصب نام برده شده در این اصل حکایت از آن دارد که شورا از منزلت و جایگاهی رفیع در نزد قانون گذار برخوردار بوده است اما این اصل هم نباید نادیده گرفته شود که رسیدن و یا رساندن شورا به جایگاهی که در آن استاندارویا حتی سایر مقامات کشور به مصوبات و خواست های شورا توجه وعمل نمایند چندان هم ساده نخواهد بود یعنی این گونه نیست که شورایی با بهره گرفتن از فرهنگ سازمانی مدل دژ نظامی که در آن ترس از فروریختن ساختار و مناسبات درونی مانع از آن می شود که راه هموار و وسیعی برای ورودی های روشن ایجاد شود و یا باب تعامل با افراد دارای ظرفیت تحول خواهی و متفاوت اندیشی باز گرددبتواند به ماشینی از تولیدات فکر و پروژه ای کاملا تعریف شده تبدیل شود وبا منعطف نمودن توجه مسئولانی حتی در سطح استانداری بتواندزمینه و شرایط تغییرات بنیادی در شهر را فراهم آورد
و یا مجموعه ای که حتی در درون خود نمی تواند براحتی واز دریچه ای متفاوت با آنچه که بدان القاء می شود بحث های عمیق و موشکافانه ای در حوزه های ماموریت خود داشته باشد این انتظار محقق گردد که بتواند استاندار و سایر مسئولان حکومتی را به سوی خود منعطف دارد
بلی اگر قرار براین باشد که شورای اسلامی شهر ابهر بتواند کاری ماندگار و تاریخی از خود دربازه زمانی بسیارمحدود باقی مانده به نمایش بگذارد لازم است که به اوصاف برشمرده از کار سازمانی و مدل های مختلف فرهنگ مراجعه کند و اگر اشکالی در کار خود می بیند به تغییراتی در ساختار خود اقدام کند تا بلکه بتواند منشاء خیر و تحولی در شهر بشود
ادامه دارد
تاريخ: دوشنبه چهاردهم تیر ۱۳۹۵ ساعت: ۱۱:۴۴ ق.ظ
در پاسداشت روز قلم ونگارندگان زیبایی هایی چون یاد گیری و آزادی
الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ؛ آن که با قلم آموخت.
......................................................
در این آیه بسیار عمیق دو حکمت موجود است اول آنکه خدا خود را به صفت آموزاننده معرفی می کند ودوم آنکه آموزنندگان را دارای توان خداوندی می شناساند همان توانی که انسان را قدرت بخشیده تا ازبیست هزار سال قبل با استفاده از سنگ،گل،چوب،پوست ودر نهایت کاغذ و ادوات جدید الکترونیکی و دیجیتالی امر انتقال تجربیات و یافته های علم بنیان خود را برای تعالی فرهنگ و تمدن خود ضبط و ثبت کند
ودر ایران از گذشته های بسیار دور روز سیزدهم تیرماه هر سال که مزین به جشن تیرگان بوده است و شور بختانه مسئولان ما بی جهت و بدون تامل درسبقه ای چنین پر اعتبار آن را به چهاردهم تیر ماه منتقل نمودند تا مبادا تمدن و فرهنگ ایرانی جلا و تبلور خویش رادر برابر آنچه که برخی آن را تخاصم و تنازع با فرهنگ وتمدن اسلامی می دانند هویدا سازد قلم معتبر شناخته شده و اهالی قلم تقدیر گردیده و محترم شمرده می شده اند
بلی انسان از حدود شش هزار سال قبل نوشتن مرسوم را معمول کرده و در هر دوره ای به قدرت و گستردگی توان آن افزوده است تا بتواند
1. تمام یافته های خود را برای آیندگان و یا جویندگان حقیقت باقي بگذارد
2. یافته های خود را با نوشتن و نگه داشتن و باز بینی های مجدد و اصلاح در آنها تعمیق بخشد
3. ودر نهایت اینکه دست آوردهای خود را با مکتوب نمودن که امکان بازبینی های مکرر را فراهم می سازد دقیق و قابل اتکاء سازد
ن و القلم و ما يسطرون
اما چرا قسم به نوشته و قسم به قلم ؟
به اعتقاد من نوشته ای که تراوش شده از ظرفیت های فکری و اخلاقی انسان است می باید نشانگرشرافت نویسنده باشد که اگر بخواهیم تعریفی از شرافت ارائه دهیم و بگوییم که شرافت در لغت به معنی
شرافت . [ ش َ / ش ِ ف َ ] (ع اِمص ) شرف . بزرگی . بزرگواری . بزرگ مقداری .مجد. رفعت . قدر. (یادداشت مؤلف ). نجابت و اصالت و بزرگواری و بلندقدری و بزرگ مرتبگی . (ناظم الاطباء).
می باشد آن گاه بر مبنای آن می توان بیان نمود که انسان نجیب ،اصیل و بزرگوارهیچ گاه نمی تواند قلم به خزعبلات بچرخاند و آن را برای نان ونام عاریت گیرد وچنین قلمی است که مقدس می شود و قداست می زاید
پس قلمی که مقدس است نباید بر پلشتی آلوده گردد و آنکه نجیب است و بزرگوار نباید شرافت خود را از قلم دور دارد و آن را آلوده سازد
ودر نهایت اینکه
روز قلم بر همه آنانی که شرافت خود را در جوهر قلم هویدا می سازند و از درد های مردمان می نویسند و بر دنائت و لئامت می تازند تا جامعه انسانی مزین به صداقت واخلاص شود مبارک و میمون باد
تاريخ: جمعه یازدهم تیر ۱۳۹۵ ساعت: ۵:۳۸ ب.ظ
تازه ترين مطالب
لينک هاي روزانه
لينک هاي مفيد
ابزارک هاي وبلاگ