نمی دانم چه اصراری به این هست که عده ای بدون آنکه دانش کاری را داشته باشند و یا مهارت های لازمه درست انجام دادن حرفه ای را آموخته باشند دست بکارمی شوند ویا با وارد شدن در عرصه های میدانی آن کار بدون آنکه بدانند حضورشان چه تبعاتی را می تواند متوجه مردم و منطقه کندبی مهابا محصولاتی را تولید می کنند و به جامعه عرضه می دارند که می تواند حتی آسیب رسان ومهلک برای مردم ومنطقه باشد مثلا همین روز نامه به اصطلاح ندای ابهر را اگر برای مطالعه مد نظرقرار دهیدمتوجه خواهید شد که این مجموعه چگونه برای پیش بردن امیال فقط مدیر مسئول وبی توجه به اصول اخلاقی و حرفه ای مطبوعات فعالیت در حوزه مطبوعات را آغاز نموده و دراین دوازده سال به هر زوری بوده آن را ادامه داده وبا این دست آوردخواهید دانست که منظور نگارنده چیست و از چه چیزی اینگونه به فغان آمده است.
همانگونه که می دانید هرجامعه ای برای رسیدن به توسعه همه جانبه و پایدار و تبدیل آن به فرایندی که نام پیشرفت می یابد بایددر شناسایی کمبود ها ومشکلات و بررسی آنها به توافقی جمعی برسد که این توافق در عرصه های سیاسی عنوان افکار عمومی می یابد و سخنگویی این توافق و یا به اصطلاح افکار عمومی را مطبوعات و رسانه ها بر عهده می گیرند وتلاش می کنند که با انتقال شفاف و سریع مواضعی که مردم در اتخاذ آنها به توافق رسیده اند مسئولان و تصمیم گیرندگان را با خواست ومطالبه مردم واولویت هایی که در این موضوع لحاظ شده است آشنا سازند تا آنها بتوانند با عمل به آنچه که می تواند تحقق آرزو وخواست مردم را عملیاتی نماید منطق هزینه به فایده را جاری و با به رفاه رساندن مردم فلسفه وجودی سازمان ها و ادارات ویا هر مرجع تصمیم گیر را محقق گردانند.
براستی آیا با آنچه که گفته آمد و تنها راه ممکن برای پیشرفت و حرکت در مسیر توسعه پایدار است ندای ابهر چنین سخنگو و نماینده ای برای افکار عمومی مردم این شهرستان بوده است و یا اساسا این جریده با سیاست کاهی به نعل وگاهی به میخ عنصری برای تفرقه وواگرایی در سطح شهرستان و عدم شکل گیری افکارعمومی مبتنی بر دانش و بنیاد گرفته به خرد ورزی می باشد؟
پاسخ این سئوال چندان سخت نیست اما فکر می کنم که کسی در این شهرستان اساسا برای پاسخ دادن به آن دغدغه و احساس مسئولیتی ندارد و ازاین روست که این نشریه از بدو پیدایش و حضور در میدان تولید مطلب هرچه را که دلش خواسته نوشته و هر جریان سویی را که میلش کشیده راه انداخته است بدون آنکه به منافع منطقه و توسعه آن تمایل و توجهی داشته باشد وگرنه اگر مردم شهرستان به خصوص تحصیل کردگان آن دغدغه منافع و تهدیدها و فرصت های فراروی شهر ستان را داشتند و ندای ابهر را در جایگاه موجودیتی که تمام هم وغمش ایجادتهدید و بر باد دادن فرصت های آن می باشد می یافتند آیا فکر می کنید که ندای ابهر این مقدار مجال می یافت که بدون در اختیار داشتن دانش و مهارت فعالیت در عرصه مطبوعات خود را برافروزنده چراغ معرفت و آگاهی و در نهایت انسجام و اتحاد عمومی در منطقه محسوب دارد؟
حال بیایید ادعای صورت گرفته را در محک تجربه مورد ارزیابی قرار دهیم تا ازاین طریق بدانیم که اگر قرار است در عرصه تولید محصولات فرهنگی بد فرجامی وکارنامه مملو از فعالیت های هیجانی و فاقد پشتوانه عقلی نصیب افراد و جریاناتی گردد معیارهای تعیین کننده وقابل ارزیابی آن چه خواهند بود مثلا آنجا که گفته می شود افکارعمومی از طریق شناسایی و بررسی کمبودها ونیاز مندی ها وتعیین اولویت و راه کار برای تحقق وتامین آنها حاصل می آید ورسانه حکم نمایندگی مردم درابلاغ سمت و سوی افکار عمومی را دارد آیا خطا کار نخواهد بود کسی و یا مجموعه ای که با اطلاق نام رسانه و یا مطبوعه به خود چیزی بنویسد و یا مطلبی را منتشر نماید که مانع از شکل گیری فرایند منسجم وسازمان یافته ای برای شناسایی و بررسی کمبودها ونیازمندی ها گردد و یا اگر وظیفه دارد که سخنگوی امینی برای انتقال افکار عمومی باشد نتواند و یا نخواهد که برای به نتیجه رساندن این وظیفه اقدامی صورت دهد و یا اساسا با کنار گذاردن آنچه که خواست واقعی مردم است در شیپوری بدمد که موجبات انحراف و یا تلاشی در شکل گیری افکار عمومی شود.
درست است که قضاوت ویا ارائه تفسیر درخصوص اقوال مطرح شده فوق در ظاهر بسیار آسان است و هر کسی که ادعایی دارد می تواند بسادگی عنوان بداردکه از اینگونه افراد نیست و نمی خواهد باشد اما در عمل پرداختن و به جا آوردن وظیفه ای که ممیزاتش بر شناسایی و بررسی نیازمنذی ها (اموری که فردا را تحت تاثیر قرار می دهد)وکمبودها(اموری که راحتی و سهولت فعالیت های نسل حاضر را برهم می زند)استوار گردیده است کاربسیار سخت و طاقت فرسایی خواهد بود واز این روست که بنده با حدودسی سال سابقه و تجربه کار در نوشتن در حوزه مسائل اجتماعی و سال ها فعالیت در عرصه های مختلف وآشنایی با سختی و ریز بینی های آن این حق را به خودم می دهم که ازمدیر مسئول روز نامه به اصطلاح ندای ابهربپرسم که عزیزمن چه کسی تو را وادار نموده که در کاری ورود نمایی که نه تجربه ومهارت آن را داری و نه از دانش علمی و آکادمیک آن بهره می بری وتنها اعتبار و اتکایت به این شده است که فردی ارزشی هستی و یا از حدود ده سال سابقه کار در حوزه مطبوعات برخورداری ده سالی که تنها خودت به آن نمره داده ای و کمترین انتقاد از بیرون را برنتافته ای و چون دانش لازمه این کار را نداشته ای از خودت هم انتقادی ننموده ای تا امور تحت تولیت خودرا اصلاح نمایی وبر این مبناست که در هر چیزی ورود می کنی بدون آنکه به مصداق آیه شریفه قل هاتو برهانکم بگویی که برهانت برای ورود و دخالت و یا حتی اظهار نظر بدون پشتوانه علمی چه بوده است؟
برای ایجادارتباط حسی با موضوع مناسب است که دوستان به آخرین شماره ندای ابهر و مطلب منعکس شده درآن شماره وتحت عنوان دیدار استاندار استان زنجان از سلطانیه نظری بیاندازندتا مشخص شود که در نزد مدیر مسئول و سایردست اندرکاران این نشریه افکارعمومی وتوجه به کمبودها ونیاز مندی ها ارزش و اعتباری ندارند و تنها برداشت خودآنها از شرایط است که امکان آن را می دهد که دست به قلم ببرند و از مسائل بنویسند مثلا جایی که جناب مدیرمسئول به عنوان یک ابهری ودر نشریه ای که منابع سر پا ایستادن آن را مردم ابهر پرداخت می نمایند و یا متقبل می شوند دستور چاپ مطلبی را می دهدکه در حالت عادی به شدت مغایر با منافع شهرستان ابهراست واگر امتیازاتی که می باید دربرابر تحقق آن به ابهر پرداخت شود درنظرگرفته نشودو یا پرداخت نگردد ضربات مهلکی را برساختارابهر وارد می نماید از همین جاست که می توان گفت که این مدیر مسئول دانش آن را ندارد که با کار احساسی و بدوراز منطق خود فضایی را ایجادمی کندکه براثر آن منافع بلندو کوتاه مدت شهرستان ابهر در خطر قرارمی گیرد و حتی ممکن است که محدودیت ها و نیاز مندی هایی را برای ابهرایجادکند که مانعی برای دست یابی به توسعه آن باشند.
حال ممکن است که دوستان خواننده مطلب عنوان بدارند که خوب آنچه که در ندای ابهر منعکس شده صرفا یک خبر و یا موضوعی رسمی می باشد که ندای ابهربه عنوان یک رسانه موظف به انتقال آن بوده و کاری بیش ازانعکاس خبرنداشته است .
درپاسخ به این ابهام باید عنوان نمود که اولا ندای ابهر باید با عنایت به نحوه شکل گیری افکار عمومی و نوع استفاده ای که از انعکاس اخبار می شود باید بداندو دراین موضوع به خصوص باید می دانست که موضوع فعلاتنها بحثی می باشد که در سطح مقامات ومراجع رسمی کشوری در حال انجام است وورود مطبوعات وانعکاس وسیع عکس العمل هایی که مردم در این خصوص می توانند داشته باشند می تواندبه عنوان یک اهرم فشار بکار رود ومسئولان را برای تسریع در اتخاذ تصمیم و یا حتی قرار گرفتن در شعاع خبر از توجه واقع بینانه به موضوع دور داردو دوم اینکه ندای ابهربه عنوان یک رسانه باید متوجه این مهم می بود که در کنار انعکاس خبرمزبورمی باید به زیر ساخت های اجتماعی و یا ابراماتی که با گرویدن به موضوع تحت تاثیر قرارمی گیرند و ممکن است مواجه با تهدیداتی بشوند توجه داشته باشد وواکاوانه بدانها بپردازد و یا به عبارتی ندای ابهربه عنوان رسانه حداقل متعلق به منطقه ابهر نباید چنین دست و دلبازانه حتی به انفکاک و تغییر مرز های شهرستان می پرداخت بلکه اگرهم می خواست که خبررا آنگونه که اتفاق افتاده منعکس نماید می باید موضوع را کاملا در ساختاریک حبر منعکس می ساخت نه اینکه با شاخ و بر گ دادن به موضوع حقی را ایجادبنمایدکه آن حق می بایداز محل دارایی های شهرستان ابهر پرداخت بشود.
نگارنده به عنوان فردی ابهری که سال ها کار مطبوعاتی داشته ام و اعتقادم به این است که در عرصه های سیاسی اگرقراراست کاری صورت گیرد بایدبا ملاحظه تمام زوایا و تاثیر اتفاقات به انجام رسد اعتقاد دارم که رسانه ها نیز موضوع را می باید تنها درحدبروز وحادث شدن یک حبر منعکس دارند ازاین روست که اعلان می دارم که ندای ابهر با عنایت به اینکه ظرفیت ودانش چنین فعالیتی را ندارد در همه حوزه های اطلاع رسانی و کار رسانه ای ازبکار گیری الفبای (نه استانداردهای) کارحرفه ای و مبتنی براخلاق حرفه ای عاجز می باشد و چون کسی هم نیست که به دست اندرکاران آن بگوید که فعالیت های در حال انجامتان ازاستاندارد ها بدور است ویا نیروی منسجمی درشهرستان وجود ندارد که بتواند با تعیین ودفاع از مرز های منفعتی شهرستان چنین مراکزی را از فعالیت های خود محورانه دور دارد عملا فعالیت ندای ابهراز محوریت منافع شهرستان خارج گردیده وازبرای همین است که نویسندگان وخبرنگارانش چیزی می نویسندکه نه با منافع منطقه هموایی می تواندداشته باشد ونه از فحوای نوشته های این نشزیه می توان فرایندی را سازمان دهی و راه اندازی نمود که به بررسی و شناسایی مشکلات منطقه بیانجامد.
اماای کاش تمام کارهای این نشریه دراین حد باقی می ماند وصدماتش در همین اندازه کنترل می گردیدزیرا با عنایت به لجاجتی که دست اندکاران این نشریه دربازی با سرنوشت منطقه دارند و عنادی که دربرخورد با افراد دارای دانش و تجربه بکار می گیرند به جرات می توان ادعا نمود که فعالیت های رسانه ای این به اصطلاح روز نامه به جای ایجادانسجام اجتماعی،تهیه وتوزیع دانش و آگاهی و در نهایت فراهم آوردن امکانی برای تفریح و سرگرمی که همه آنها جز وظایف ذاتی مطبوعات می باشند شرایطی را فراهم خواهد آورد که به اختلال و بی نظمی،شیوع ابهام و هیجان وحتی جهالت و درنهایت دغدغه و اضطراب منتهی می شود از این روست که از مسئولان ومعتمدان شهرستان درخواست می شود که برای باز داشتن این مجموعه ازادامه چنین فعالیت های فاقد پشتوانه علمی اقدامات عاجلی را بکاربرند زیرا که ادامه فعالیت این مجموعه با همین سیاق مطمئنا جز بی انگیزگی،عدم باورمندی به نیروی انسانی و مغفول ماندن بیش از پیش مطالبات و آرزوهای مردم ودر نهایت عقب ماندگی ناشی از افتراق مردم ومسئولان محصول دیگری را به بارنخواهدنشاند.
