در بخش پیشین مطلب با این عنوان که در کامنتی بر مطلب نگارنده در وبلاگ ثمر ابهر که پیرامون نوع نگاه و عملکرد روز نامه ندای ابهر به نگارش در آمده بود دوستی بیان داشته بودند که گربه(منظورنگارنده)چون دستش به گوشت نمی رسد می گویدکه گوشت بو می دهدو یا اینکه چون دلش می خواهد در ندای ابهرمطلب بنویسد و مدیر مسئول آن نشریه این اجازه را به ایشان نمی دهداو شروع به انتقاداز عملکرد ونگاه راهبردی ندای ابهر به مسائل شهرستان نموده است ونگارنده این موضوع را توهمی دانسته که دامنگیر چنین دوستانی و برخی از مدیر مسئولان جراید گردیده و در تفسیر چنین توهمی مطالبی را به صورت کلی ارائه نمود.
ولی دراین مقاله سعی می شود که با استفاده از تجارب طولانی مدت خود در عرصه فعالیت مطبوعاتی و باورود در اهداف، وظایف،کارکرد ها وتاثیرات مطبوعات به این موضوع پرداخته شود که اساساچرا در ایران رسانه ها نتوانسته اند به چنآن جایگاه ومنزلتی دست بیابد که برای حمایت ازفعالیت های آنها افکارعمومی متحد و همسو شود ویا زمینه و بستری را فراهم آورد که فعالان دراین عرصه بدانند که می توانند با مانور در متن باور و اعتقادات مردم،نیاز مندی ها وره یافت های علمی،ایجاد و مدیریت خیزش های فرهنگی وفکری ودر نهایت مشارکت در بررسی و شناسایی کمبودها (محدودیت هایی که هم ایتک جامعه را تحت فشار دارد)و نیاز مندی ها(محرومیت هایی که در صورت ادامه روند کنونی نسل های آینده را با مشکل مواجه خواهد نمود)مردم ومسئولان را برای مشخص ساختن اهداف،دست یابی به بهترین ومناسبترین راه کار ها و وحدت وهماوایی برای تحقق برنامه ها و در نهایت رسیدن به پیشرفت وترقی توسعه محور همراهی و هدایت نمایند.
حتما دوستان خواننده این مطلب عنوان خواهند داشت که مگر رسانه ویا مطبوعه ازنظر قانونی و ساختار اجتماعی چه موقعیت و جایگاهی دارد که بایداین اجازه را بیابد که به ایجاد و مدیریت تحولات وتغییرات اجتماعی بپردازد و یا به پیدایش چنین فرایندی کمک نماید ؟
درپاسخ به این سئوال بسیار مهم نیاز به این هست که کمی با تانی عمل نماییم و با ورود در حوزه هایی که برای مطبوعات و عمدتا رسانه مشخص ساختیم مشخص داریم که جایگاه مطبوعات کجاست وچگونه می توان فرصت ویا موقعیت مدیریت تحولات وتغغیرات را برای آنها مشخص ساخت.
همانگونه که می دانیم انسان در طول دوران های مختلف حیات تاریخی خود یک روند رو به تعالی را پشت سر گذارده است هرچندکه این توالی از سرعت یگ نواختی برخوردار نبوده و حتی بعضا دیده شده که پیدایش اتفاقات طبیعی و یا ساخته دست بشر چنان ویرانگر ومخرب بوده که فکر ویا حتی باور نمی شده که بشر بتواند پس از آن اتفاقات امیدی برای آینده داشته باشد اما او یا با تغییررویکردو یا ابرام و اصراربرمواضع واهدافی که داشته بیشترناملایمات و سختی ها را پشت سر گذارده و با جبران مافات و ترمیم خرابی ها دوباره با صلابتر از گذشته دنباله اقدامات خود را در یک اشل گسترده پی گرفته و با بدست آوردن توفیقات قابل اتکاتر تلخ کامی های گذشته را فراموش نموده است.
همچنین می دانیم که انسان دارای مغزی تحلیل گر می باشد که می تواند گذشته وحال و آینده را به هم ارتباط دهد و با شناخت شرایط و ارزیابی دلایل افت وخیز درآن طرح وبرنامه روشنی را برای برون رفت از مشکلات و یا استمرار موفقیت ها ارائه بنماید در کنار مقولات فوق باوراین موضوع الزامی به نظر می رسد که بگوییم عوامل دیگری نیز می توانند بر گذر از شرایط سخت و ادامه راه توسعه موثر باشند که ازجمله آنها می توان به معاوضه و تعامل عالمانه تجربه وعلم میان انسان ها و یا مشارکت در اندیشه و عقل دیگران اشاره نمود.
حال اگراین چند مولفه ساختاری در تطور حیات انسان را بهم دیگر پیوند زنیم ملاحظه خواهیم نمود که رسانه ها ابزار بسیار مهم و تاثیر گذاری می باشند که می توانند با مشارکت در شکل گیری مولفه های مزبور و یا ایجاداحساس نیاز به تدوین مولفه های دیگرراه دست یابی انسان به پیشرفت را فراهم نمایند.
پس در یک کلام می توان گفت که هدف از راه اندازی و تقویت رسانه ها می تواند ایجاد ویا تقویت مولفه های ساختاری در زندگی فردی و اجتماعی انسان ویا هدایت انسان به سویی که بتواند نیازبه مولفه های جدید را احساس و برای ایجادآنها تلاش نماید است.
حال با این هدف گذاری مهم برای فعالیت ووجود رسانه ها این سئوال مطرح می شود که آیا رسانه های موجود در ایران،زنجان و شهرستانی چون ابهر برای این منظور بکار گرفته می شوند ویا هدف های دیگری در ایجادو فعالیت های آنها مد نظر مسئولان اجرایی و مدیران مسئول آنها بکار گرفته می شود که ممکن است از اساس با آن اهداف متعالی موجود در الزام به ایجاد رسانه ها حتی مغایر باشد به نوعی که با پیگیری اهداف موردنظر مسئولان ،مدیران اجرایی و حتی حاکمیتی و مدیران مسئول این جراید اقدامات و فعالیت هایی به اجراء گذارده شود که نه تنها برای کمک به ایجادو حمایت از مولفه های ساختاری موردنظر در عرصه مطبوعات و کلیت جامعه موثر نباشد بلکه از طروقی چون پوشاندن واقعیت ها،به انحراف بردن افکار عمومی،راه انداختن جنگ های حیدری نعمتی،گندم نمایی وجو فروشی و مهمتراز همه مخالف خوانی با مراجع مولد و انتشار فکر عالمانه کاری بنمایند که مردم و حتی مسئولان در انتخاب راه وحرکت سریع وکم هزینه درآن سرگردان وحیران بمانند.
برای ایجادارتباط حسی با موضوع اجازه بدهید مطبوعات فعال درابهررا به عنوان مشتی نمونه از خروار مورد بررسی قرار دهیم تا مشخص شود که چگونه این جرایددر به گمراهی بردن مردم ومسئولان و تحمیل هزینه های سنگین وکند نمودن حرکت در مسیر دست یابی به اهداف کلان و هماهنگی با فعالیت های عمومی جامعه عمل می نمایند.
برای این کار ابتدا به این نکته می پردازیم که انسان از سر نیاز به بنی نوع در تامین امنیت و تسهیل درفعالیت های مختلف زندگی اجتماعی را برگزید و با تن دادن به محدودیت های اعمال شده ازسوی جامعه تحت عنوان قانون که در دو مقوله عرف و شرع دسته بندی می گردد وانسان موظف ومکلف به رعایت و تبعیت ازآنها می باشد ادامه حیات خودرا ممکن نمود حال بیایید واز خود بپرسیم که کدام یک از مطبوعات فعال درایران و یا استان زنجان و یا محدوده جغرافیایی به نام شهرستان های ابهر و خرمدره اساسا با چنین مفاهیمی آشنایی دارد و برای واضح نمایی خواست و آرزوی انسان و نوع اعمال قانون که امکان دست یابی به خواست و آرزو را فراهم می کند از دانش ،نیرو وامکانات لازم برخوردار است و یا اگر به چنین منابعی دسترسی دارد چگونه می توانداز آنها استفاده نماید و یا آیا استفاده می کند؟.
برای آنکه موقعیتی برای فکر و تحقیق برای دوستان فراهم شودادامه بحث را به گفتاربعدحواله می نماییم
ادامه دارد
