وبلاگ فرهنگی ،اجتماعی ثمر ابهر

خانوادگی ،اجتماعی،ثمرابهر،وبلاگ

درباره من
«عضو مركز توسعه وبلاگ نويسي ديني خراسان جنوبي با كد عضويت 50051»
به نام خدا
کار را با نام خدایی آغاز می کنم که آرامش دهنده دل هاست خدایی که عشق را آفریدوبه انسان یاد داد که دوست بدارد وامیدوارم در راهی که آغاز نموده ام آنچه از دلم بر می آید بر دل های مشتاق به محبت مردم عزیزمان بنشیند زیرا که من هم به محبت تمام مردم نیاز مندم وبرای جلب آن از هیچ کوششی دریغ نمی ورزم
و امادر باره وبلاگ  ثمر ابهر
پیدایش فضای مجازی و کاهش رسانه های سنتی در شهرستان ابهر و بر خورد سلیقه ای اربابان آنها به اجباربرای ایجاد ارتباط با مردم خوب ابهر استفاده از فضای مجازی را انتخاب نمودم که آرزو دارم در بهره گیری از این امکان مناسب اولا به هوای نفسم اجازه جولان ندهم ثانیا تنها برای ارتقاء سطح فرهنگ منطقه فعالیت نمایم و در نهایت اینکه چیزی را بنویسم که مرضای خداوند متعال و صاحبان حق باشد در این راه چون خود را کم توان و نیازمند کمک می دانم از عموم دوستاران فعالیت های فرهنگی در خواست می کنم که مرا در بجا اوردن رسالتی که بر دوش خود احساس می نمایم یاری دهند.

پی طاعت الهی به زمین جبین نهادن
گه و گه به آسمان ها سر خود فراز کردن
به مبانی طریقت به خلوص راه رفتن
ز مبادی حقیقت گذر از مجاز کردن
به خدا قسم که هرگز ثمرش چنین نباشد
که دل شکسته ای را به سرور شاد کردن
به خدا قسم که کس را ثمر آنقدر نبخشد
که به روی مستمندی در بسته باز کردن
                         "شیخ بهایی"
نويسنده :حسن اسدی
تاريخ: شنبه سی ام آذر ۱۳۹۲ ساعت: ۵:۴۶ ب.ظ
دربخش های پیشین مطلب دوازده محور از وصیت نامه داریوش بزرگ را مطرح نمودم ودراین مطلب نیز چهار محور دیگررا مورد بررسی قرارمی دهیم تا دوستان مطالعه کننده بدانندکه درپادشاهی هخامنشی ودر حدود دوهزار وهفتصدسال قبل چه مسائلی مهم تلقی می گردیده و شاهان بزرگی چون داریوش برای پرداختن به این مسائل چه رهنمودهایی را به بازماندگان ازخود ارائه می داده اند
13- هرگزهم مدعی وهم قاضی مشو
بی تکلف بگویم که درهمه اعصار ودرنزدهمه مردمان ازآن خوددانستن حق یک ویژگی شناخته می شده است وازقضای روزگارهمین خصوصیت مایه وبنیان بسیاری ازتحولات وتغییرات خوب وبددرجامعه می گردیده ومی گردد زیرا آنکه حقی را مال خودبداند مطمئنا برای بدست آوردن آن تلاش و فعالیت می کند .وهمین عاملی می گردد که نوعی تکاپو وتلاش برای استقرارعدالت وپیشرفت ازطریق فراهم آوردن نمادهای روشنتری ازحق ویا رقابت برای روشن نمودن حق ایجادگردد که درنوع خود باعث پیشرفت می گردد.
اما اگراین خصوصیت بخواهدبه انحصاروتمامیت خواهی تبدیل گردد نه تنها نمی تواندبر روندتحولات وتغییرات اجتماعی تاثیرمثبت داشته باشد بلکه با راه انداختن تبعیض ونابرابری مانع ازشناخته شدن استعدادها وپرورش آنها گردد ازاین روی است که داریوش کبیر در وصیت نامه خود با وارث تاج وتختش اعلان می داردکه درآنجا که قراراست حقی مشخص ومعین گردد وتوهم درآن جریان طرف دعوا می باشی مواظب باش که قضاوت را برعهده نگیری وازقاضی عادلی بخواهی که به موضوع رسیدگی نماید زیرا که ممکن است تو تابعی ازخواست ومیل شخصیت گردی و با مال خوددانستن حق آن را به قهرمال خودگردانی ویا اینکه طرف دعوای توبا این عنوان که تو دارای قدرت بودی و او از ابراز این نکته که حق مال اوست ترسیده ازحقش بگذرد ویا حتی اگرحقش به شفافیت روشن وبدو داده شد بازعنوان داردکه چون تودارای قدرت بودی همه حقش را نتوانسته دریافت دارد
14- امر آموزش را كه من شروع كردم ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنويسندتا اينكه فهم و عقل آنها بيشتر شود وهر قدر كه فهم آنها زيادتر شود تو بهتر ميتواني سلطنت كني
این محوراز وصیت نامه چنان روشن واضح است که نیازی به تفسیرندارد اما درتاییداین اندرز می توانم بگویم که ای بسی که قدرت ودوام امپراطوری جهان شمول هخامنشی برعمل به این اندرز و سپردن کاربه تحصیل کردگان بوده است
15-همواره حامي كيش يزدان پرست باش ولي هيچ قومي را مجبور نكن كه از كيش تو پيروي كنند و پيوسته به خاطر داشته باش كه هر كس بايد آزاد باشدكه از هر كيشي كه ميل دارد پيروي كند
این محورهم روشن است وچندان نیازی به بسط وتفسیرندارد وبازبه قطع یقین می توان گفت که دلیل ظرفیت های بسیاربالا درحکومت هخامنشی چه بسی که براساس همین آزادای هایی بوده که درحکومت وبرای مردمان مختلف درنظرگرفته می شده زیرا فردی که بداندوتجربه نمایدکه درلوای حکومتی به باورواعتقادات اواحترام گذارده می شود ودین واعتقادات مذهبی به ابزاری برای مزاحمت و آزار رساندن دیگران تبدیل نمی گردد درزیر لوای آن حکومت به راحتی زندگی کنندو در پیشرفت وتوسعه آن قدم بدارند زیرا که به تجربه ثابت شده است که نارضایتی ناشی ازمزاحمت های عقیدتی بیش از دیگر انواع مزاحمت ها تحریک کننده وعصیان آفرین می باشد. 
16- آنگاه كفني را که خود فراهم كرده ام برمن بپيچان
این محوراگرچه بسیارساده وبی ارزش تلقی می گردد اما درعین سادگی وبی اهمیتی نشان دهنده این واقعیت است که درنظام شاهنشاهی هخامنشی شاه با تمام کبکبه وموقعیت فرا دستی بسیاربرای حلال وحرام ارزش می گذاشته ودوست نداشته که کفنش از محلی تهیه گردد که خاستگاهش نامشخص بوده باشد واین نشان می دهدکه در درون آن ساختار امورچنان منضبط و دارای برنامه ونظارت بوده که شاه نمی توانسته ازاموال عمومی برای خودتهیه نمایدو یا باورها واعتقادات چنان مهم و دارای وزانت بوده که شاه به خوداجازه نمی داده که ازمحل اموال عمومی کفنی برای خودتهیه کند.
حتما دوستانی که خصومتی با نحله فکری شاهنشاهی دارندباورنخواهندنمودکه این وصیت داریوش باشدو یا ممکن است که بگویندداریوش خواسته با این اندرز خودنمایی وتظاهرنموده باشد 
اما درپاسخ به این دوستان بایدگفت که این تظاهررا می خواسته درمقابل چه کسانی انجام دهد ویا برای جلب نظرکدام قدرت چنین منظوری را دنبال می نموده است زیرا که درآن دوران دین به ابزاری برای کسب محبوبیت تبدیل نشده بود ویا اینگونه نبودکه کسی یا کسانی بتوانندازمحل دین نان بخورند که آنها با اعمال فشاراجتماعی بخواهندتا داریوش خودرا متدین و دین باورنشان دهد ویا درکلامی واضحترمی توان عنوان نمودکه داریوش با آن همه قدرت که قریب به تمام دنیای متمدن زیریوغ فرمانبری ازاوبودنیازی به این نداشت که ریا پیشه خودسازدبلکه دقیقا می خواسته به ورثه وجانشینان خودبباوراندکه برای داشتن قدرت وهیمنه نیازبه این هست که اموررا با دقت زیرنظربگیرندو ازدست یازیدن به اموال دیگران خودداری کنند 
ادامه دارد