وبلاگ فرهنگی ،اجتماعی ثمر ابهر

خانوادگی ،اجتماعی،ثمرابهر،وبلاگ

درباره من
«عضو مركز توسعه وبلاگ نويسي ديني خراسان جنوبي با كد عضويت 50051»
به نام خدا
کار را با نام خدایی آغاز می کنم که آرامش دهنده دل هاست خدایی که عشق را آفریدوبه انسان یاد داد که دوست بدارد وامیدوارم در راهی که آغاز نموده ام آنچه از دلم بر می آید بر دل های مشتاق به محبت مردم عزیزمان بنشیند زیرا که من هم به محبت تمام مردم نیاز مندم وبرای جلب آن از هیچ کوششی دریغ نمی ورزم
و امادر باره وبلاگ  ثمر ابهر
پیدایش فضای مجازی و کاهش رسانه های سنتی در شهرستان ابهر و بر خورد سلیقه ای اربابان آنها به اجباربرای ایجاد ارتباط با مردم خوب ابهر استفاده از فضای مجازی را انتخاب نمودم که آرزو دارم در بهره گیری از این امکان مناسب اولا به هوای نفسم اجازه جولان ندهم ثانیا تنها برای ارتقاء سطح فرهنگ منطقه فعالیت نمایم و در نهایت اینکه چیزی را بنویسم که مرضای خداوند متعال و صاحبان حق باشد در این راه چون خود را کم توان و نیازمند کمک می دانم از عموم دوستاران فعالیت های فرهنگی در خواست می کنم که مرا در بجا اوردن رسالتی که بر دوش خود احساس می نمایم یاری دهند.

پی طاعت الهی به زمین جبین نهادن
گه و گه به آسمان ها سر خود فراز کردن
به مبانی طریقت به خلوص راه رفتن
ز مبادی حقیقت گذر از مجاز کردن
به خدا قسم که هرگز ثمرش چنین نباشد
که دل شکسته ای را به سرور شاد کردن
به خدا قسم که کس را ثمر آنقدر نبخشد
که به روی مستمندی در بسته باز کردن
                         "شیخ بهایی"
نويسنده :حسن اسدی
تاريخ: شنبه هفتم دی ۱۳۹۲ ساعت: ۱۱:۱۸ ق.ظ
در دوبخش پیشین مطلب به انحطاط به مفهوم یک پدیده و یک فرایند جدی حاصل ازعملکردامویان درجامعه اسلامی پرداختیم و با اشاره به مظاهری ازآن که خودرا درظلم ،فسادوانحرافات اخلاقی نمایان می سازداشاراتی داشتیم ودراین بخش که به انحرافات اخلاقی می پردازیم نشان خواهیم داد که انحطاط می تواندیکی ازجدی ترین خطرهایی باشدکه ازبی توجهی ویا خواست قلبی حاکمیت ایجادمی شود ومی تواند اساس جامعه را به نابودی کشاند وازاین روست که درعرصه امر به معروف ونهی ازمنکر قاعده مبارزه با انحطاط شکل می گیرد وهرفردمسلمانی که خود را متعهدبه رعایت اصول و قواعددینی می یابد مجبوراست که با انحطاط نیزبه مبارزه برخیزد.
همانگونه که می دانیم پس از نهادینه شدن ظلم که همانا قرارگرفتن هرچیزی درجایی غیرازموقعیت لازمه خویش است خودبه خود فساداقتصادی بوجودمی آید زیرا که درنبود مهارت حکومت داری وعدم پایبندی حاکمان به رعایت امانت های الهی مترفین که همانان خوشگذرانان بی تعهدبه سرنوشت جامعه می باشند ازمحل دزدی هایی که می نمایند مال روی مال می گذارند و کم فروشان که نظارتی برامور اقتصادی ازسوی حکومت ملاحظه نمی کنندوتازه اگرهم نظارتی باشدآن را با پول قابل انحراف وحذف می یابندبا چپاول اموال عمومی خودرا به موقعیتی می رسانند که می توانندهرمنکری را انجام دهند وهرمسکری را تناول نمایند.
وازاین جاست که اخلاق به عنوان عامل نظارتی اجتماع و فردبه حاشیه رانده می شود وچون حاکمیت نمی تواندبرای تک تک مردمانش ماموربگذارد انواعی از نابهنجاری های اجتماعی چون قتل ،تجاوز،دزدی،ارتشاء و......درجامعه نهادینه شده و اگرکسی نخواهدبه چنین صفاتی آراسته گردد امل شناخته شده و ازمجموعه جامعه تردمی گردد.
درنزدحکومت اموی هم پس ازقرارگرفتن حاکمی به نام معاویه که خودبه صراحت بیان می نمودکه من آمده ام تا حکومت کنم ودراین راه با دین و آخرت شما کاری ندارم مسلم بودکه کسب رفاه دنیوی به عنوان یک اصل درمتن فعالیت های اجتماعی نهادینه می شد وهرکسی به هروسیله ای که ممکن بود اقدام به تامین منویات خودبرمی آمد وآناکه قادرنبودندبه چنین ابزارهایی دست رسی داشته باشند مشخص بودکه زیر دست وپا ودرزیرزنجیرهای استضاعف واستعباد له شده و به عنوان برده بکارگرفته می شدند.
به طورکلی علایم موجوددرانحطاط فرهنگی و اخلاقی را می توان در مواردذیل مشاهده وتفسیرنمود
1-عدم ايمان به خدا
زمانی که دراصوص وقواعداعتقادی مسلمانان خدا محور همه امور شناخته می شود وهمه کارها به خدا برمی گردد مسلم است که تمام عالم محضر خدا شناخته شد وکسی نمی تواندخارج از اراده خداوندبرای خودحقی قائل شودوهمین ناتوانی تمام انسان ها را وا می داردکه برای همدیگراحترام قائل شوند ودررعایت آن کوشش داشته باشنداما زمانی که خدا ازجامعه حذف می شودآنکه می تواند وقدرتش را داردهرکاری را که دلش خواست انجام می دهد و مسلم است که دراین عرصه فرادستان جامعه که حاکمان آن شناخته می شونددراین کارازحرص ولع بیشتری برخوردارخواهندبود
2- تحريف واقعيتها و ارزشها
گفتیم که جامعه اسلامی به وحدت شناخته می شود واین وحدت واتفاق رخ نمی دهد مگرآنکه ریسمان هایی ازارزش ها و معیارهای مهم بتواند آن جامعه را به هم متصل دارد زمانی که ازسوی حاکمیت این ارزش ها ومعیارها موردبی مهری قرارمی گیرد وبرای تحقق امیالش تحریف می گرددجامعه متحدازهم متلاشی شده و می توان درآن جامعه هرچیزی را که باب میل حکو مت باشدارزش شناسایی نمود ومورداحترام قرارداداما این ارزش ها دارای ظرفیت ایجاد اتحادواتفاق نبوده وازمحل اختلاف بوجودآمده اهداف فراموش می گردند.
3- عجب
خود برتری بینی وکوچک شمردن دیگران دربینش اسلامی مطروداست وازاین روست که عنوان می شودکه نزدیکترین بندگان به خدا متقی ترین آنان می باشند زیرا که درمیان جامعه ای که امت نام می گیرد نمی توان مردمان را مدرج نمود و برای برخورداری آنان ازنعمت هایی خدادی که برای محقق ساختن رسالت انسانی دراختیاراوگذارده شده است اختیارات خودساخته ای را مدون نمود اما درجامعه ای که مبتلا به انحطاط شده است مطمئنا این خودبرتری بینی ها و پست شماری دیگران باعث اختلاف می شود همانگونه که امویان خودرا ازتمام افرادواقوامی که به اسلام گرویده بودند برترمی شناختندوازاین محل امتیازاتی را برای خودتدوین نموده وبکارمی بستند.
4- حس اسطوره سازي و قهرمان سازي خيالي(غلو)
مطمئنا غلو برای اختصاصی نمودن امتیازاتی است که موجب برتری فردی بردیگری می شودودراسلام غلودر توان مندی های فردی ویا گروهی آنهم برای کوبیدن فرد ویا گروهی دیگر مذموم شناخته می شود اما درانحطاط فرهنگی جامعه به سمتی سوق می یابدکه برای خودارزش ها واعتباراتی موهومی تدوین می کندو دارندگان آن را به جایگاه مقدسی می رساندکه دیگرکسی نمی تواندبراعمال وافکار او خدشه نقدی وارد سازد وازاین روی استبداد در رای که می توان موجب هلاک فرد وجامعه گردد درافکارواعمال حاکمان تجلی می یابد
5ـ توجّه به امتيازات مادّي به جاي امتيازات علمي و معنوي 
تکبر ویا غرورکه منشاء درامتیازات مادی دارد موجب می شودکه معنویت درجامعه مغفول افتد و دارندگان ظرفیت های مادی خودرا برترازدارندگان ظرفیت های معنوی وعلمی نشان دهندوازاین جا علم وعالم غریب می مانندوجهل وخرافه واردارکان حکومتی جامعه می گردند
6ـ نسبت دادن گناه خود به ديگران 
مسلم است که درجامعه دور افتاده ازمنطق الهی و محوریت یافته به خودخواهی ها وخودپسندی ها تمام معایب ازآن کسانی خواهدبودکه با حکومت همراه نیستندوهمین عاملی می شودکه ازطریق آن حکومت می تواندمخالفان خودرا تارومارنماید
7ـ اغوا و فريب و گمراه ساختن مردم 
یک کلاغ چهل کلاغ نمودن درجامعه ای که اصول ومعیارهای اخلاقی درآن مغفول مانده است ابزاری می شود که ازطریق آن می شودسرمردم را درجای دیگری مشغول نمود واموال وامکانات آنها را چپاول نمود
8ـ رياكاري و پوشيدن لباس خيرخواهي.
حاکمان گرفتارآمده در بیماری انحطاط برای آنکه همیشه خود را ملجاء وماوای مردمان قراردهندمجبورندکه ریاکارانه به چیزهایی بپردازندکه اساسا با آنها مخالفت دارندو یا درآنها مهارت و تخصصی ندارنداین ریا کاری ازبالا به مردمان رسوخ ونفوذ می یابد وهمه آنها را حتی درمقابل خودنیزریا کارمی سازدومشخص است که درچنین جامعه ای چون دریافت روشنی ازواقعیت ها وجودنداردهمراهی وهمگامی نیزازبین می رود
9-......
اینها مختصاتی موجزازیک جامعه انحطاط زده بود که تا حدودزیادی دردوران امویان خودرا درچهره جامعه اسلامی ظاهرنموده بود وازاینجا بودکه امام حسین(ع) با خطر منهدم کننده دانستن آنها قیام خودبرای مبارزه با انحطاط را آغازنمودتا بلکه بتواندبا برافکندن ویا حداقل افشای آنچه که جامعه اسلامی وبتوسط حاکمان اموی بدانها گرفتارآمده بود حرکت کلی جامعه را به مجرای اصلی خودکه عاری ازظلم،فسادوانحرافات وانحطاط اخلاقی وفرهنگی بودباز گرداند