تاريخ: شنبه هفتم دی ۱۳۹۲ ساعت: ۱۱:۱۹ ق.ظ
امید خلق برآور چنانکه بتوانی
به حکم آنکه تو را هم امید مغفرتست
که گر ز پای درآیی بدانی این معنی
که دستگیری درماندگان چه مصلحتست
.............................. ........................
برخی ازافراد چون درموقعیت دستگیری از محرومان ویا مستضعفان قرارمی گیرند امربرایشان مشتبه می شود وبا فراموش نمودن روزهای دربدری و استضعاف خویش گردن افراشته می دارند وبا بغض وکینه ای عجیب به آنان که محرومند و چشم بدستان آنان دوخته اند تا مرحمتی بنمایند می نگرند وحتی به جای صله ویا مرحمتی به غمز عین آنان را ازخودمی رانند
درحالی که انسان ازآن جهت زندگی اجتماعی را برگزیدو به عضویت درجامعه تن داد که فکرمی کردو یا اطمینان داشت که با درکناردیگران بودن می تواند انتظارات ومطالبات خودرا داشته باشد و با کمک آنان بدانها دست یابد
براستی آنان که در اوج قدرت واقتدارفراموش می نمایند که تنها امانت دار چیزی می باشند که یا مردم به لطف برخورداری ازآن را بدانها واگذارنموده اند تا برایشان خدمتی انجام دهند ویا خداوندازبرای امتحان حسن نیتشان وبرای آنکه بدانها اثبات نمایدکه در راه حق بودن وبه حق کمک کردن درزمانه ای امکان پذیراست ویا شیرین می گردد که چرب وشیرین دنیا دردسترس باشد و او به جای مال خودنمودن ازآنها برای رفاه خلق الله استفاده نماید وگرنه هرگبری به پیری یا در نداشتن امکان ارتزاقی ویا اعمال قدرتی می تواند ویا می بایدپرهیزکارباشدتا بتواند مردم را بفریبدواطمینانشان را بدست آوردتا چون با چراغ می آیدگزیده تربردکالا
به هرحال به مصداق تونیکی می کن ودردجله انداز که ایزددربیابانت دهدباز خدمت نمودن به مردم ودستگیری ازمحرومان مرحمت ونعمتی می باشدکه خداوند در اختیارفردی ویا قشری که تازه قرنها ادعابیش را داشته قرارمی دهد تا حسنم نیتش را به اثبات برساند که اگرچنین کندمسلم است که خداوندنیز آنها را موردتایید قرارخواهدداد اما اگر نکنند مهری ازننگ به کارنامه آنان می زندتا مردم درادامه تاریخ حیات خودبدانها دوباره اطمینان ننمایند
