تاريخ: دوشنبه نهم دی ۱۳۹۲ ساعت: ۶:۳۸ ب.ظ
بدون تردید هر تمدنی با پدیده ای به نام انحطاط مواجه شده ویا می شود وچون ذاتی تمدن می باشد درست نیست که با این عنوان که ما نیز دچارانحطاط شده ایم گروهی برآشوبندو سینه چاک نمایندکه به فریاد رسید که گوینده این حرف ملحداست ویا مزدورمی باشد ویا ازاین طریق می خواهدتخریب نمایدو یا با مطرح ساختن چنین مطالبی می خواهدبذریاس ونا امیدی بکارد ویا سیاه نمایی می کند بلکه لازم است که با اشاراتی که به موضوع می گردد وامروز درد ودغدغه هرایرانی مسلمانی می باشد همه دنبال این نکته باشیم که چگونه می شودکه با این پدیده مذموم برخوردنمود و آرمان های دینی ومیهنی جامعه را ازگزندمصون داشت
برای ورود دربحث لازم می دانم که ابتدا معانی روشنی از واژگان موردبحث ارائه نمایم وسپس با اشاره به علامت هایی ازاین بیماری بسیارمهلک موضوع را به صورت مبسوط موردبحث قرار دهم
معنای لغوی انحطاط، فرود آمدن، پست شدن، به پستی گراییدن است.
معنی اخلاق از نظر لغوی جمع "خُلْق" به معنای خوی، طبع، سجیه و عادت است، اعمّ از این که آن سجیه و عادت نیکو باشد یا زشت و بد.
حال اگربخواهیم ایندو واژه را با هم ترکیب کنیم مسلما این معنی دست خواهد داد که عده ای و یا جامعه ای برخلاف میل خودبه کارهایی دست بزندکه اعتبار وحرمت ارزش ها را لس وبی اهمیت نماید ویا به عبارتی می توان اینگونه نتیجه گرفت که
جامعه منحط جامعه ای نیست که در آن کار های ضد اخلاق بسیاری انجام میشود، بلکه جامعه ایست که در آن کارهای ضد اخلاقی، پذیرفته شده، نوعی زرنگی به حساب میاید
ویا
جامعه منحط جامعه ای نیست که مردم زیادی در آن گناه میکنند، بلکه جامعه ای است که مردم مخالفت خود را با گناه از دست میدهند
با این اندک بحث را آغاز می نمایم وامید وارم که دوستان اهل فن مرا درادامه راه کمک ویاری کنند زیرا که بحث لازمی می باشد که غفلت ازآن مایه ملال خواهدبود
