تاريخ: یکشنبه بیست و دوم دی ۱۳۹۲ ساعت: ۹:۱۸ ق.ظ
ای طفل که دفع مگس از خود نتوانی
هر چند که بالغ شدی آخر تو آنی
شکرانهٔ زور آوری روز جوانی
آنست که قدر پدر پیر بدانی
.............................. .................
آن چنان خودرا درگیرمسائل اجتماعی و علت یابی برخی ازرخدادها درمتن چالش ها وتغییرات آن نموده ایم که پرداختن به برخی ازویژگی های رفتاری که بخشی ازارزش های اخلاقی ما بوده اند فراموشمان گردیده است و یا به عبارتی با مشاهده هر اتفاق نامیمونی احساسمان به این شده است که ریشه آن درپدیده های اجتماعی مخصوصا سیاسی است وناشی ازبی توجهی حاکمیت به وظایف خویش است هرچند که نباید تاثیر مسائل اجتماعی وسیاسی را انکارنمود اما قطعیت دادن به این که درهمه اتفاقات نامیمون سیاست وبازیگردانان آن مقصرند نوعی فراراز زیر بارمسئولیت است
مثلا به همین نکته آموزنده واخلاقی که سعدی بزرگوارآن را مطرح می نمایند وبر آن تاکیدمی کننداگرتوجه داشته باشید ملاحظه خواهیدنمودکه ما امروزبه بدترین وجهی دچار تخطی ازموازین وارزش های اخلاقی شده ایم تا جایی که دیگررابطه صمیمانه و حمایت گرانه ای درخانواده ازهمدیگر وجودندارد وبه نوعی همه اعضاء به امان خدا رها شده اند درحالی که درگذشته های نه چندان دورحمایت از همه اعضاء مخصوصا ازحاضران دردوانتهای طیف مختصات سنی خانواده بیش ازدیگران به چشم می آمد به نوعی که حمایت از کودکان وسالخوردگان بیش از دیگراعضاء به چشم می آمددرحالی که امروزه کودکان با سپرده شدن به مهد کودکها و برنامه های بی محتوا وبی روح تلویزیون و پیران خانواده رها شدن در متن خانواده ویا سرای سالمندان دیگر ازآن دست های گرم ونوازش گری که می توانست ومی تواندبه پناهگاه مطمئنی برای تحمل شدایدزندگی تبدیل گردد وبه گذرازآنها هدایت نماید خبری نیست
براستی چرا ما بدین مرتبه از بی خبری و غفلت ازداستان زندگی رسیده ایم که یادمان می رودکه روزی خودمان هم پیرخواهیم شد و با ازدست دادن توان فیزیکی و آمادگی های بدنی پیری را تجربه خواهیم نمودو چشمانمان درانتظار حمایت های مادی ومعنوی ازسوی خانواده وجامعه خواهدماند.
دوستان رسیدگی به امورخانواده وگسترش دادن تولیت عاطفی به اعضاء آن چیزی نیست که با تنگناهای موجوددرحوزه های مختلف زندگی رنگ ولعاب خودرا ازدست بدهد ویا دچارفراموشی گردد
همه ما به محبت نیازمندیم وبیش ازهمه آنانی محتاج به نشان دادن این صفت انسانی دارندکه توان فیزیکی خودرا برای کار وحمایت ازخود ازدست داده اند وبیشتراین انتظاررا از جوانانی دارندکه خودهمین چندروزبیش کودکی بیش نبودندوتمام نیازهای خودرا ازطریق حمایت های آنانی که امروزپیر و ازکارافتاده شده انددریافت می کردند.
پس بهتراست که جوانان اموروزهوای جوانان دیروزرا داشته باشندکه مسلما خود پیران فردا خواهندبودونیازمندمحبت واحترام جوانانی که امروز کودکانی بیش نیستندو درکی درستی ازمحبت وعاطفه نمی یابند.
