وبلاگ فرهنگی ،اجتماعی ثمر ابهر

خانوادگی ،اجتماعی،ثمرابهر،وبلاگ

درباره من
«عضو مركز توسعه وبلاگ نويسي ديني خراسان جنوبي با كد عضويت 50051»
به نام خدا
کار را با نام خدایی آغاز می کنم که آرامش دهنده دل هاست خدایی که عشق را آفریدوبه انسان یاد داد که دوست بدارد وامیدوارم در راهی که آغاز نموده ام آنچه از دلم بر می آید بر دل های مشتاق به محبت مردم عزیزمان بنشیند زیرا که من هم به محبت تمام مردم نیاز مندم وبرای جلب آن از هیچ کوششی دریغ نمی ورزم
و امادر باره وبلاگ  ثمر ابهر
پیدایش فضای مجازی و کاهش رسانه های سنتی در شهرستان ابهر و بر خورد سلیقه ای اربابان آنها به اجباربرای ایجاد ارتباط با مردم خوب ابهر استفاده از فضای مجازی را انتخاب نمودم که آرزو دارم در بهره گیری از این امکان مناسب اولا به هوای نفسم اجازه جولان ندهم ثانیا تنها برای ارتقاء سطح فرهنگ منطقه فعالیت نمایم و در نهایت اینکه چیزی را بنویسم که مرضای خداوند متعال و صاحبان حق باشد در این راه چون خود را کم توان و نیازمند کمک می دانم از عموم دوستاران فعالیت های فرهنگی در خواست می کنم که مرا در بجا اوردن رسالتی که بر دوش خود احساس می نمایم یاری دهند.

پی طاعت الهی به زمین جبین نهادن
گه و گه به آسمان ها سر خود فراز کردن
به مبانی طریقت به خلوص راه رفتن
ز مبادی حقیقت گذر از مجاز کردن
به خدا قسم که هرگز ثمرش چنین نباشد
که دل شکسته ای را به سرور شاد کردن
به خدا قسم که کس را ثمر آنقدر نبخشد
که به روی مستمندی در بسته باز کردن
                         "شیخ بهایی"
نويسنده :حسن اسدی
تاريخ: یکشنبه بیست و دوم دی ۱۳۹۲ ساعت: ۱۰:۲۳ ق.ظ
ازسلسله مطالب با عنوان ساختار شهری، دانش بنیان(37)
..............................................................................
درشماره گذشته با ارائه تعریفی ازشهرعنوان نمودیم که شهررا می توان یکی ازپدیده های حاصل ازاعمال تغییرات انسان درطبیعت دانست که به منظوراسکان ،تامین معیشت،داشتن ارتباط اجتماعی وانجام فعالیت های اقتصادی ایجادمی شودوبا ارائه توضیحاتی کامل بیان داشتیم که هریک ازاین اهداف (اسکان،تامین معیشت،داشتن رابطه اجتماعی و انجام تسهیل شده فعالیت های اقتصادی) محور هایی هستندکه درارتباطی چندسویه برای تحقق وظایف شهر موردپیگیری قرارمی گیرند ودراین شماره تلاش خواهم نمودکه وظایف ذاتی شهررا موردتوجه قراردهم تا با بازشدن فضا در حوزه هایی چون اهداف ووظایف مشخص گردد که مدیریت خدمات شهری چرا و چگونه برای پاسخ دادن به این اهداف ووظایف اقدام کندتا ضمن کسب موفقیت لازم برای پربار نمودن کارنامه خود امکان حرکت از موقعیت فعلی به وضعیتی مطلوب وایده آل رابرای شهروشهروندان فراهم آورد.
اما اگربخواهیم بوظایف شهر بپردازیم باید آن را دردو شرایط کاملا متفاوت ازهم موردبررسی قرار دهیم که عبارتند از
1- شهر ووظیفه مراقبت وتعالی انتظارات ونیازهایی که برمبنای آنها شکل گرفته است.
2- شهرووظیفه پرداختن و زمینه سازی نمودن برای تامین انتظارات ونیازهایی که نسل های آینده ازاوخواهندداشت.
برای کسب موفقیتی عینی و مبتنی بر مطالعه ای دانش بنیان نیازبه این هست که ابتدا تعریفی ازانتظار ونیاز ارائه نماییم تا مشخص گردد که شهر برای برقراری ارتباط با ساکنان،دنبال کنندگان معیشت و برقرارکنندگان ارتباط های اجتماعی و فعالیت های اقتصادی چگونه می باید به همراهی وحمایت ازاین نیروها اقدام نماید .
اگرانتظاررا به محدودیتی آنی با تاثیرات سریع تعریف نماییم می توان آن را به مثابه احتیاجات اولیه انسان فرض نمودکه درمفاهیمی چون غذا،پوشاک،مسکن ،کار و.....مورد دسته بندی ومفاهمه قرارمی گیرد که کاربررسی وپرداختن بدانها توجهی سریع و فوری را طلب می نمایدزیرا که انسان بدون کار ومسکن وغذا نمی تواند حتی زنده بماند
اما درخصوص نیازها که واقعیت های پیچیده واحتیاجات دامنه داری چون کرامت،منزلت ،هویت،شخصیت و... می باشند وانسان برای دست یابی به موقعیت وجایگاه واقعی انسان به تامین آنها نیازمندمی باشدمی توان این گونه به ابراز نظر پرداخت که شهرموظف است با برنامه ریزی و فراهم آوردن زیرساخت های مناسب بدانها بپردازدزیرا که عدم دست یابی به هریک ازآنها می تواندبحران وچالش های فردی واجتماعی گسترده ای را موجب گردد که برطرف نمودن آنها مشخصا به تحمل هزینه های سنگینی نیازمندخواهدبود.
با نگاه به این گستردگی ازوظایف این سئوال دراذهان خطورمی نمایدکه چرا شهربایدبه چنن وظایفی بپردازد ویا اساسا چه نیازی به این هست که این همه هزینه شودتا انسان بتواند درشهری که محل تامین امنیت اومی باشد به موفقیت های هرچه بیشترازگذشته ویا رفاه گسترده تری ازآنچه که دراختیاردارددست بیابد ویا اگربخواهیم با ادبیاتی روشنتربدان بپردازیم این سئوال پیش می آیدکه چرا انسان ساکت نمی نشیندو بدانچه که بدست آورده است بسنده نمی کند؟
درپاسخ یدین سئوال بایدعنوان نمودکه انسان با عنایت به این نکته که دارای عقل وقدرت خردورزی می باشد دریک ارزیابی کلی ازخودو آنچه که دراختیارداردبدین نتیجه می رسد که می تواندبهتر ازآنچه که هست زندگی کندو یا با پیگیری این منطق که آیا بهتر از اینکه هست نمی توان زندگی کرد دنبال اکتشافات واختراعاتی می رودکه دست یابی به آنها می تواند اورا در مبارزه با طبیعت وتسلط برآن قدرت مند و پرتوانترازگذشته نشان دهد همچنین انسان با توانایی های فکری که دارد با دست زدن به فلسفه بافی برای کارها وزندگی خود این سئوال را مطرح می نمایدوبدنبال پاسخ های مناسب برای آن می گردد که من ازکجا آمده ام وآمدنم بهرچه بوده است ویا به کجا خواهم رفت و اگر روزی وجایی فرا برسدکه درآن ازمن پرسیده شودکه دراین رفتن وبودن چه کارکرده ای چه پاسخی می توانم داشته باشم واز همین روی او نیازها و احتیاجاتی را درافق تصورونگاه خودمی بیندکه همه آنهادرارتباط با بودن اومی توانندموثرباشندوهم می توانندآینده را به روشن ترین وجهی درمقابلش قراردهند.
بحث تا حدودی فلسفی وسنگین شد که برای برون رفت ازآن لازم می آیدکه ذهن را به همین شرایط زیستی فعلی و حاکم بر سرنوشت هریک ازخودمان ببریم وبا انداختن نگاهی ازمنظرارزیابی و مقایسه بین زندگی خودو دیگرانی که درشهرها و کشورهای دیگرزندگی می کنندو امکانات وابزارهای رسانه ای دریافت های عالمانه ای ازموقعیت های آنان را دراختیارما قرارداده است به این پرسش پاسخ دهیم که تفاوت ما با آنها درچه بوده است که آنها می توانندازآب جاری کره بگیرندو هر روزبیش ازگذشته امکانات توسعه ای فراوانی را دراختیاربگیرند وبه رفاه وتامین نیازها واحتیاجات انسانی مفهوم ومعنی دیگری ببخشندوما متاسفانه هرروزبیش ازگذشته درتنگناها و گرفتاری های بیشتری غوطه ور می گردیم درحالی که برای همچون آنها زندگی کردن بیش ازآنها تلاش می کنیم وبیش ازآنها از محیط و طبیعت بهره برداری می کنیم ویا هزینه می نماییم؟
مسلم است که پاسخ به این سئوال چندان ساده نخواهدبودزیرا که برای دست یابی به علت این تفاوت ها می باید بسیاری ازمولفه های ساختاری در فرهنگ مدنی این جوامع وجامعه خود را موردبررسی ومقایسه قراردهیم اما چیزی که می تواند منفذی ومفری جدی برای ورود همراه با موفقیت دراین کار برای ما تلقی گردد این است که بگویم ما درعرصه مدیریت برمنابع وفرصت ها کار سیستمیک وسازمان یافته ای به انجام نرسانده ویا نمی رسانیم واین برای جامعه ای که حداقل درجهان امروزیکی ازقدیمی ترین تاریخ های تمدنی را ازآن خودنموده است و یا برخودار ازکاملترین دین الهی می باشد بسیارسخت وشکننده می باشد زیرا که این ابهام را به وجودخواهد آوردکه پس ما دراین قرن های متمادی که دارای تمدن مزبورودین مورداشاره بوده ایم چکارکرده ایم وچرا نتوانسته ایم با پل زدن بین گذشته وحال با استفاده ازاندوخته تاریخی وعقیدتی خودمان را به پایه ای ازپیشرفت وتوسعه برسانیم که هم دارای قدرت پاسخ گویی به انتظارات ونیازهای نسل فعلی باشیم و قدرت واستحکام آنچه را که ازگذشتگان بدست آورده ایم افزون سازیم وهم اینکه برای انتظارات ونیازهای نسل های آینده طرح وبرنامه جامعی ارائه دهیم؟
ادامه دارد