تاريخ: یکشنبه سیزدهم بهمن ۱۳۹۲ ساعت: ۱۰:۰ ق.ظ
اگریادتان باشد درشماره گذشته مطلب وعده نمودم که به مناسبت دهه پیروزی انقلاب اسلامی درسال پنجاه وهفت هرروزیک مطلب درخصوص نیازهای امروزمان که می بایددر قالب فلسفه انقلاب بدانها توجه شود تدوین نمایم ودرشماره گذشته موضوع عدالت را مورد بررسی قراردادم وبا این عنوان که ریشه پیدایش و نضج انقلاب در تبیعض و نابرابری موجود دررفتارهای رژیم گذشته بود وظیفه اساسی انقلاب ونظام برآمده ازآن را بر توجه به عادلانه نمودن توزیع فرصت ها ومنابع دانستم وبیان داشتم که ما دراین زمینه بسیار کم کاربوده ایم اما ازآنجا که نوشتن این نوع به مذاق عده ای ازدوستان خوش نیامده و آن را نوعی هواداری و یا به قولی تملق و چاپلوسی برداشت نموده اند خودرا موظف یافتم که به این دوستان عرضه بدارم که اولا شما بهتراست کل مطلب را با دقت بخوانید تا ببینید که نویسنده قصدش ازنوشتن این مطلب چه می باشد ودرثانی مگرانقلاب یک واقعیت تاریخی برای این کشورنیست و نمی باید به حرمت انسان های بزرگی که برای برپایی آن مبارزه نموده اند و ازجان ومال خود گذشته اند درحفظ وصیانت ازفلسفه آن تلاش نمود خوب اگر چنین است چرا نوشتن ازانقلاب و بازخوانی پرونده (نه کارنامه)آن برای شما این مقداردردآور است که بدون خواندن مطلب نویسنده را به هزاران بد وبیراه متهم می نمایید.
بگذریم گفتم که انقلاب بن مایه عدالت محورانه داشت وامروزهم مردم چشمداشتی جز عمل برای تحقق عدالت از نظام ندارند
2- استقلال درهمه زمینه ها
بدون اغراق ما جامعه ای عقب مانده ومحرومیم وهرکسی بخواهد منکراین واقعیت و ضرورت توجه نظامندبه آن باشد می توان گفت که به استقلال و تلاش برای تحقق آن بی توجه است زیرا که درک وباورعقب ماندگی خودانگیزه تلاش برای رهیدن از وابستگی را ایجاددمی نماید.
درانقلاب هم زمانی که مردم شعاراستقلال را سرمی دادند نظرشان به این نبود که ما تنها دراتخاذمواضع سیاسی و یا ایجاد قطب جدیدسیاسی در جهان مستقل عمل نماییم زیرا که اساسا انقلاب ما چنین هدفی را دنبال نمی نمود بلکه مردم ما با عنایت به حضور مستشاران نظامی و اقتصادی وسیاسی غرب که می توانست بدنبال خود نفوذ فرهنگی و اضمحلال جدی ارکان اجتماعی ما را بدنبال داشته باشد خواستار تشکیل جامعه ای مستقل و برپایی انقلابی با شعاراستقلال بودند واین متفاوت بودوهست با چیزی که الان برای آن کارمی کنیم که عمده شکل آن دراستخراج نفت ،فروش ارزان آن به جهان غرب و بلوک سرمایه داری ودرنهایت خرید اقلام استخراج شده ازنفت به چندبرابرقیمت آن ودرنهایت استفاده باقی مانده پول حاصل ازفروش نفت که بایدبرای سرمایه گذاری های بنیادی برای رفع نیازمندی های نسل های آینده بکاررود در مسائل منطقه وجهانی وآنهم برای مردمانی که خود اگرجایش بیفتد بزرگترین دشمنان ما خواهند بود.
امروزاستقلال برای یک مملکت بدست نمی آیدمگر آنکه آن کشوربتواند در اقتصاد جهانی خودرا به مرحله ای رسانده باشد که هیچ قدرتی نتواند با بستن راه مشارکت آن دراقتصادجهانی او را واداربه تمکین ازدستورات خودبنماید وما در شرایط امروزین به روشنی مواجه با واقعیت دوربودن ازاستقلال به مفهوم چیزی که درانقلاب پیگیر آن بودیم می باشیم زیرا که فقدان یک ساختار زبده مدیریتی و زیر ساخت های اقتصاد دانش بنیان کارما را بدانجا رسانده است که مجبورمی شویم برای داشتن علم ومحصول علمی که ظرفیت برخورداری ازآن را داریم پای میزمذاکره بنشینیم ودقیقا برنامه های خودرا مطابق آنچه که درپشت میزمذاکره برسرآنها توافق می شود طراحی نماییم
براستی اگر امروزدارای اقتصادی بودیم که استواریش به تولید واقعی ومشارکت همگانی مردم درآن بود آیا کسی می توانست تنها با بستن درهای واردات وصادرات ما را به پشت میزمذاکره بکشاند؟
پس دومین نیازامروزین جامعه ما انجام بازتعریفی روشن ازاستقلال و برنامه ریزی برای نهادینه نمودن آن در تمام ارکان فرهنگی واجتماعی جامعه است که بایدجدی گرفته شود زیرا که موضوع تحریم ها عملا درسی بود که باید ازآن عبرت های روشنی گرفته شود
