وبلاگ فرهنگی ،اجتماعی ثمر ابهر

خانوادگی ،اجتماعی،ثمرابهر،وبلاگ

درباره من
«عضو مركز توسعه وبلاگ نويسي ديني خراسان جنوبي با كد عضويت 50051»
به نام خدا
کار را با نام خدایی آغاز می کنم که آرامش دهنده دل هاست خدایی که عشق را آفریدوبه انسان یاد داد که دوست بدارد وامیدوارم در راهی که آغاز نموده ام آنچه از دلم بر می آید بر دل های مشتاق به محبت مردم عزیزمان بنشیند زیرا که من هم به محبت تمام مردم نیاز مندم وبرای جلب آن از هیچ کوششی دریغ نمی ورزم
و امادر باره وبلاگ  ثمر ابهر
پیدایش فضای مجازی و کاهش رسانه های سنتی در شهرستان ابهر و بر خورد سلیقه ای اربابان آنها به اجباربرای ایجاد ارتباط با مردم خوب ابهر استفاده از فضای مجازی را انتخاب نمودم که آرزو دارم در بهره گیری از این امکان مناسب اولا به هوای نفسم اجازه جولان ندهم ثانیا تنها برای ارتقاء سطح فرهنگ منطقه فعالیت نمایم و در نهایت اینکه چیزی را بنویسم که مرضای خداوند متعال و صاحبان حق باشد در این راه چون خود را کم توان و نیازمند کمک می دانم از عموم دوستاران فعالیت های فرهنگی در خواست می کنم که مرا در بجا اوردن رسالتی که بر دوش خود احساس می نمایم یاری دهند.

پی طاعت الهی به زمین جبین نهادن
گه و گه به آسمان ها سر خود فراز کردن
به مبانی طریقت به خلوص راه رفتن
ز مبادی حقیقت گذر از مجاز کردن
به خدا قسم که هرگز ثمرش چنین نباشد
که دل شکسته ای را به سرور شاد کردن
به خدا قسم که کس را ثمر آنقدر نبخشد
که به روی مستمندی در بسته باز کردن
                         "شیخ بهایی"
نويسنده :حسن اسدی
تاريخ: چهارشنبه ششم بهمن ۱۳۹۵ ساعت: ۶:۲۲ ب.ظ

آیا دانش آموختگان ایرانی فقط دارای مدرکند ویا دانشش را دارند اما جایی برای نشان دادن توان مندی های علمی برایشان وجودندارد؟
.......................................................
 با تبلیغات منفی که در خصوص سطح دانایی و اثر بخشی دانش آموختگان در کشور صورت گرفته وبه نوعی می توان گفت که کاملا هدفمند وسو دار بوده است این ابهام در کلان اجتماعی جای افتاده است که دانشگاه های ما فقط مدرک تولید می کنند و دانش آموخته ما فاقد ظرفیت و توان لازم برای تاثیر در روند تحولات و تغییرات اجتماعی می باشند وازاین روست که در همه مجامع و محافل آنان مظلوم شناخته شده و به حساب نمی آیند 
 براستی با عنایت به همه تغییرات کمی و کیفی صورت گرفته در جامعه که تا حدودی متاثر از تغییرات در مجامع جهانی می باشد چرا ما هنوزاندرخم کوچه بی اعتمادی به دانش آموختگان مانده ایم و تمام اتکاء و سعیمان را براین می نهیم که از افرادموجه برای هدایت و مدیریت تحولات استفاده کنیم ؟
 برای پاسخ به این سئوال می توان مولفه های زیررا برشمرد تا مشخص شود که چرا دانش آموختگان مغضوب واقع می شوندویا به بیرون از روند تصمیم گیری رانده می شوند؟
11- دانش آموختگان دست اندرکار در جامعه نسبت به همجنسان و هم سنخان خود حساسیت و تعصبی ندارندوبراحتی در قضاوت با دادن نمره منفی به دانش آموختگان انگ بی سوادی می زنند به عنوان مثال چندی پیش در جلسه ای که برای عرض خیر مقدم به فرماندار ابهر با حضور جمعی از دانش آموختگان تشکیل شده بود فرماندارجدید ابهر بیان کردند که دانشگاه هانتوانسته اند بوظایف و رسالت خود عمل کنندوعمدتا افراد با مدرک به جای افراد با سواد تربیت کرده اند این در حالی بود که خود ایشان در همین دانشگاه ها مدرک کرفته بودند و به خاطر همان مدرک هم به عنوان نماینده عالی دولت در شهرستان انتخاب شده بودند یعنی با این قضاوت خود ایشان بیش از دیگران در مظان اتهام قرارمی گرفتند که اگر در دانشگاه ها دانشی به افراد منتقل نشده ایشان با چه مجوزی توانسته اند بالاترین جایگاه یک شهرستان را به خودشان اختصاص بدهندو یا اگر سوادش را ندارند با کدام مجوز شرعی ویا عرفی بر جایگاهی تکیه زده اند که کمترین کارش اخذ تصمیم برای جمعیتی معادل یک صد و پنجاه هزار نفر است ویا با چه مجوزی به همان مدرکی برای تصدی منصبی استناد کرده اند که معرف و موید داشتن تخصص ومهارت اداره و مدیریت نیست ؟
22- در جامعه ما روند تبدیل دانش به علم که همانا با بکار گرفتن تئوریهای آموخته شده در دانشگاه و در محیط عمل ممکن می شود شکل نمی گیرد و یا محقق نمی شود ویا به عبارتی اساسا در جامعه ما محیطهای لازم برای عملیاتی کردن دانش آموخته شده در مراکز علمی ایجاد نمی شود تازه اگر هم محیط هایی از سر اجبار و استیصال بوجود بیاید هدایت جریان و مدیریت منابع در اختیار کسانی قرار می گیرد که اساسا مرد میدان نیستند و یا وابسته به نسل های گذشته از دانش آموختگان بوده و تازه اگر هم کسی بر بخورد و مدیریتی را بر مبنای لیاقت واقعی بدست آورد آن قدر برای او مقررات و تعهدات تفسیر و تاویل می کنند که نمی تواند دقیقا بوظایف علمی خود عمل کند
33- ما در مداربی سرانجامی قرار گرفته ایم که درآن گویی که همه چیز همانی است که از ازل برای ما تعریف و تقدیر شده است یعنی عملا ما در شرایطی قرار گرفته و تثبیت شده ایم که با هیچ امکانی نمی توان ازآن مدار خارج شد و مسلم است که در چنین شرایطی اساسا محکی برای تجربه پیش نمی آید تا با سواد و بی سواد اندازه های خودشان را علنی سازند تا بتوان با ارزیابی که از عملکردها بدست می آید مشخص ساخت که تفاوت میان یک فرد تحصیل کرده با یک آدم معمولی چیست برای نمونه شما اگر به حوزه کشاورزی و یا صنعت وارد شوید مشاهده می کنید که روش ها و نگاه به هر دو عرصه بسیار معمولی وعامیانه است تا جایی که یک فرد بی سواد خیلی راحت تر از یک فرد تحصیل کرده می تولند دراین حوزه ها وارد شودو امور را پیش ببرد علت این امر در فقدان فرایند جدی نظارتی می باشد مثلا جایی که قرار است گندمی کاشته شود و کشاورزآن بی سواد است و او می تواند و حق دارد که به هر روشی کشت بکند وورود دانش ودانش آموخته در حد توصیه است واو می تواند گوش دهد یا ندهد چگونه می توان انتظار داشت که دانش آموخته جایگاه بیابد
44- جامعه ما بقدری از علوم و مهارت های علمی بی بهره مانده است که یادش رفته که اساس تحول و تغییر در شکافتن طبیعت برای برطرف نمئودن مایحتاج و دست یابی به قانون مندی های تولید علمی و دست یابی به رفاه است ازاین روی فراوش کرده که می باید برای برطرف کردن نیازها و تنگناهای موجود در مسیر حرکت خویش باید مراجعی را بیابد که با مراجعه به آنها بداند که بهترین و مفید ترین راه ورود در طبیعت برای بهره برداری از منابع آن کدام است ازاین روی هزینه های تولید به حدی افزایش یافته که خرید و وارد کردن آن از کشورهای دیگر به مراتب ارزان تر وبه نوعی کم خطر تر برای شهروندان و طبیعت است زیرا که تکنولوژی عقب مانده ومناسبات غیر علمی حاکم شرایط را درعرصه های تولید چنان غیر علمی و غیر قابل تحمل کرده که کسی را علاقه ای به ورود واستفاده از اندوخته های علمی و یا سرمایه گذاری در آنها نمی ماند
55- انتخاب راه های بسیار ساده ولی در عین حال بسیار پر هزینه برای مشکلات بسیار بزرگ کارا بدانجا کشانده است که همه ازمجموعه های فعال خواهان نتیجه می شوند و کاری به این ندارند که این نتیجه با برجای گذاردن کدام خسارت بر طبیعت و یا هزینه بر منابع و به نوعی خزانه بدست آمده است ومسلم است که با روند نتیجه گرایانه موجود نیازی به ارزیابی از ظرفیت ها نیست هرکسی دل شیر داشته باشد و سر نترس می تواند قهرمان جامعه شناخته شود ومعجزه گر نام گیرد
66- کار در جامعه ما چون اتکایی بر سیستم ندارد و عمل به صورت لوکال و یا جزیره ای صورت می گیرد و کسب نتیجه ربطی به میزان هزینه ندارد از این روی مسلم است که حسابرسی درستی هم به انجام نمی رسد تا مشخص شود که اگر فردی با برنامه و دارای تخصص های لازم در این کار مسئولیت و مدیریت داشت دست آوردهایش با شرایط موجود چه تفاوتی با نتیجه موجود می داشت وبه قولی انجام کارها چون بر مبنای منطق سپردن کاربه خیرالموجودین است خوب نتیجه هم به تبع خیرالنتایج می شود و باید قبول کرد و دم بر نیاورد
 با این تفاسیر که به صورت موجز تقدیم شد این یقین بدست می آید که دانش آموختگان دانشگاهی ما نه تنها بیسواد نیستند بلکه ازاین که می توانند در چنین جامعه ای همانکه زنده بمانند و دق نکنند باید مورد تقدیس واقع شوند زیرا فردی که می بیند می تواند بسیار مفید واقع شود و منشاء تغییرات بسیار عیق و گسترده ای گردد اما مناسبات به شکلی تدوین و نحویل می شود که کار بدست کسانی سپرده شود که کمترین داشته علمی را بهمراه دارند و در جریان امر هم هر اتفاقی بیفتد کسی ککش هم نمی گزد باید پوست خیلی کلفتی داشته باشد تا طاقت بیاورد و سر به بیابان نگذارد

شمیم عشق https://t.me/joinchat/AAAAAD_OayavxFbMQqmRXg