تاريخ: پنجشنبه یازدهم خرداد ۱۳۹۶ ساعت: ۹:۵۹ ق.ظ
برای دست یابی به فهم موثر در ورود و قضاوت در حوزه اختلاس نیاز به آن هست که
1- بدانیم که امکان زندگی کردن ورشد و تعالی یافتن برای انسان در گروامکان دست یابی انسان به دو عنصر امکانات و فرصت است یعنی کسی که امکانات مادی لازم برای تلاش ورقابت با دیگران را نداشته باشد و یا به اوامکان رقابت وفرصت پیشرفت داده نشود نمی تواند زندگی در شان انسانی داشته باشد
2- کسانی با بالا کشیدن ومال خود کردن به ناحق امکانات وفرصت ها قدرت مانور بیشتری را برای خود فراهم نموده و با این کار محدوده حیاتی دیگران را محدودو یا نابود می سازند
پس می توان اختلاس را در دو شکل و یا شق عمومی شناسایی کرد
1- اختلاس ویا بالا کشیدن منابع مادی (اعم ازمنابع انسانی و منابع مادی)
2- اختلاس و یا مال خود کردن قهری و یا ... فرصت رقابت ویا حتی زندگی کردن (نه زنده بودن )
حال اگر با عمق و ریز بینی به نوع تقسیم صورت گرفته ویا گستره اختلاس توجه شود بسادگی می توان دریافت که اختلاس نوع دوم (اختلاس و یا مال خود کردن قهری و یا ... فرصت رقابت ویا حتی زندگی کردن (نه زنده بودن )) بسیار گزنده تر و مخربتر از اختلاس نوع اول ( اختلاس ویا بالا کشیدن منابع مادی (اعم ازمنابع انسانی و منابع مادی) )است زیرا که زمینه و بستر بالا کشیدن ومال خود کردن غیر متعارف ویا غیراخلاقی منابع مادی را مدیرانی بوجود می آورند که
1- دانایی لازم از حرمت و صیانت منابع در اختیار را نداشته اند
2- ضعیف النفسند و منابع و امکانات در اختیار را به ثمن بخس می بخشند
3- حرمتی برای امانت قایل نیستند و آن را مال خود نموده و یا با دیگران تقسیم می کنند
4- تابعی از قدرت و امر برآنند وامانت مردم را به تبعیت از دستوری به آنکه اشاره شده است می دهند
5- توان و ظرفیت مدیریت را ندارند وکسانی ومراجعی با اطمینان از اینکه اوسرش نمی شود امکاناتی را چپاول می کنند
6- ......
با عنایت به توضیحات فوق مشخص می شود که زمینه وبستر اختلاس را مدیران و مسئولان ناتوان بوجود می آورند که باید برای ریشه کن کردن اختلاس ابتدا به سراغ چنین مدیران ومسئولانی ویا شناسایی راه به قدرت رسیدن آنها رفت وبا بستن این کانال مانع ازکانالیزه شدن منابع در مجاری خاص شد
اما برای شناسایی این مدیران نیاز بدان هست که ابتدا به این سئوال پاسخ داده شود که اساسا چگونه ممکن است که برای کار ومسئولیتی حیاتی فرد و یا افرادی بی مهارت و دانش کاندیدا شوند ویا به چنین افرادی این امور سپرده شود؟
برای پاسخ به این سئوال باید گفت که در همه ممالک دست یابی به مدیریت یک ماراتن و مسابقه ای را تداعی می کند که همه دراین مسابقه به انواع روش ها وارد می شوند اما آنجا که این موقعیت ها اسبابی برای ارزیابی حاکمیت شناخته می شوند گروه ها و احزاب در راس قدرت تلاش می کنند که چنین موقعیت هایی را به افرادی بسپارندکه می دانند که با توان علمی و فنی خود موجبات رضایت مردم وپیشبرد اهداف را فراهم می کنند وازاین محل اقبال عمومی را بدنبال آن حزب روان می سازند تا در قدرت بمانند واهداف خود را دنبال کنند اما در جوامعی چون ما که
1- با کار گروهی بیگانه ایم وبدان تن نمی دهیم
2- با رضایت ونارضایتی مردم کاری نداریم
3- روش های جلب حمایت عمومی بستگی به توان و ظرفیت مدیران ندارد
4 - محل های در آمد حداقل در میان مردم مبهم و یا به مردم ربطی ندارد ویا مردم ازآن سر در نمی آورند
5- مفهومی به نام رقابت جا نیفتاده و یا فرصت برای رقابت کاملا انحصاری هست
مشخص است که موقعیت ریاست و برخورداری از رانت های آن طئمه ای وهدفی می شود که باید آن را عمومی نکرد و صد البته بکسانی سپرد که بهتر از دیگران می توانند در خدمت باشند ویا حداقل موقعیت ومدیریت چندان مهم نیست که بخواهیم برای واگذاردن آن بدیگران سخت گیری کنیم و یا نظارت مردمان ما را به توضیح وادارد پس آن را می باید به کسانی سپرد که بهتر می توان از وجودشان استفاده کرد ویا کمتر با وارد کردن ان قلت مدیران ومسئولان فرادست را در منگنه تامین منابع برای پیشرفت قرار می دهند
ازاین روست که مدیریت های زیر دستی به نوعی هدیه ویا غنیمتی شمرده می شوند که به مدیران فرادست داده می شود و یا برخورداران از رانت حکومتی صاحب آن می شوند تا با بذل و بخشش آن
1- حوزه قدرت خود را توسعه دهند
2-هواداران خود را تامین نمایند
3- دستشان در برخورداری از منابع باز باشد
پس می بینیم که خود برخورداری از فرصت تکیه بر موقعیت های خاص غنیمتی می باشد که باید برای مال خود کردن وقاپیدن آن از دست دیگران روش ها و راه های مختلف ودر عین حال نامحسوسی را بکار گرفت و یا به نوعی اختلاس نمود تا راه برای اختلاس های دیگر باز شود
اما حیف که در جامعه ما با همه تاکیداتی که دین اسلام در خصوص منابع وفرصت ها دارد کسی به فکر بستن راه بالا کشیدن ومال خود نمودن فرصت ها از محل واگذاردن کار به نااهل نمی باشد وهمچنان اینکار با قدرت و سرعت در حال انجام است و از قبل آن اختلاس در اشکال مالی هم دامن گستر است
