وبلاگ فرهنگی ،اجتماعی ثمر ابهر

خانوادگی ،اجتماعی،ثمرابهر،وبلاگ

درباره من
«عضو مركز توسعه وبلاگ نويسي ديني خراسان جنوبي با كد عضويت 50051»
به نام خدا
کار را با نام خدایی آغاز می کنم که آرامش دهنده دل هاست خدایی که عشق را آفریدوبه انسان یاد داد که دوست بدارد وامیدوارم در راهی که آغاز نموده ام آنچه از دلم بر می آید بر دل های مشتاق به محبت مردم عزیزمان بنشیند زیرا که من هم به محبت تمام مردم نیاز مندم وبرای جلب آن از هیچ کوششی دریغ نمی ورزم
و امادر باره وبلاگ  ثمر ابهر
پیدایش فضای مجازی و کاهش رسانه های سنتی در شهرستان ابهر و بر خورد سلیقه ای اربابان آنها به اجباربرای ایجاد ارتباط با مردم خوب ابهر استفاده از فضای مجازی را انتخاب نمودم که آرزو دارم در بهره گیری از این امکان مناسب اولا به هوای نفسم اجازه جولان ندهم ثانیا تنها برای ارتقاء سطح فرهنگ منطقه فعالیت نمایم و در نهایت اینکه چیزی را بنویسم که مرضای خداوند متعال و صاحبان حق باشد در این راه چون خود را کم توان و نیازمند کمک می دانم از عموم دوستاران فعالیت های فرهنگی در خواست می کنم که مرا در بجا اوردن رسالتی که بر دوش خود احساس می نمایم یاری دهند.

پی طاعت الهی به زمین جبین نهادن
گه و گه به آسمان ها سر خود فراز کردن
به مبانی طریقت به خلوص راه رفتن
ز مبادی حقیقت گذر از مجاز کردن
به خدا قسم که هرگز ثمرش چنین نباشد
که دل شکسته ای را به سرور شاد کردن
به خدا قسم که کس را ثمر آنقدر نبخشد
که به روی مستمندی در بسته باز کردن
                         "شیخ بهایی"
نويسنده :حسن اسدی
تاريخ: جمعه نوزدهم خرداد ۱۳۹۶ ساعت: ۱۱:۲۸ ق.ظ
مهارت حرف زدن برای انتقال مفهوم ونه صرف حرف زدن
بدون تردید اگر امروز عمده ارتباط های ما از نوع سطحی ،بدون پشتوانه و به نسیمی بند شده است
ویا بسیاری از اعمال ما مایه تاسف و ناراحتی می شود و آثار وخاطرات بسیار تلخی از خود بر جای می گذارد ناشی ازآن است که به موضوع مفهوم ومفهوم سازی کم توجه شده ایم
در حالی که اگر به مفهوم سازی به عنوان
شفاف سازی درک ما از چیز ها یی که مفهوم جدید و یا مورد نظر می باید بر آن دلالت داشته باشد بنگریم.وازمهار تهایی مانند طبقه بندی ، ارائه تعریف،کشف راه های دیگرشناسایی و ارائه تعریف و تمیز دادن تفاوت ها از نظر درجه و نوع برای تمیز میان مفاهیم استفاده کنیم آنگاه مشخص خواهد شد که اشکال کار ما کجاست واگر معایب ونواقصی در رفتار و گفتار ما بوجود می آید که می تواند همه ارتباط واهداف ما ازآن را برهم بزند آنگاه مشخص می شود که
1- ما در شفاف سازی مقصودمان با مشکل مواجه بوده ایم و یا به عمد با ابهام و ایهام به مفهوم سازی اقدام کرده ایم
2- مهارت های مختلفی چون طبقه بندی ، ارائه تعریف،کشف راه های دیگرشناسایی و تعریف مفاهیم جدید ویا مورد نظر و تمیز تفاوت ها از نظر درجه و نوع برای تمیز میان مفاهیم در نگاه و عمل ما مغفول مانده است
ویا به عبارتی ما تلاش کرده ایم دقیقا در جایی که باید موضع روشنی داشته باشیم به عمد و یا به سهو ویا بدلیل نداشتن مهارت های لازم مفهوم مورد نظر را به روشنی منتقل نکنیم ویا اساسا مفهوم نامناسب ونا روشنی را تعریف و ارائه دهیم
برای مثال به همین حادثه تلخ و تاسف بار حرکت تروریستی خادث شده در تهران توجه کنید وببینید که چگونه ما نتوانستیم مفهوم روشنی ازآنچه که رخ داده است مطرح کنیم و از طریق آن ارتباط معنا داری را با حادثه و تبعات آن برقرار کنیم
مثلا آنجا که مسئولی برای کوچک نشان دادن اهمیت مسئله بخشی مهم از حادثه را که به زمین ریخته شدن خون افراد بود مغفول گذارد ویا آنکه برای بهره برداری جناحی از موضوع تبعات وپشت بندهای حادثه را به عمد از نظر دور داشت ویا ....همه و همه از مشکلی بود وهست که ما در مفهوم سازی داریم و ازآن رنج می بریم
باید به خاطر داشت که در حوزه های دیگر اجتماعی هم می توان مثال های مختلفی را طرح کرد برای مثال آنجا که ما به خاطر وارد نشدن خدشه به برخی از مفاهیم به اصل شفافیت در مفهوم سازی های جدید را فراموش می کنیم وبه نوعی مانع ازآن می شویم که واقعیت آنگونه که باید طرح ومورد بحث و حمایت واقع شود