ای هست وجود تو،ز یک قطره منی
معلوم نمیشود که تو چند منی
تا چند منی ز خود که: کو همچو منی؟
نیکو نبود منی، ز یک قطره منی
انسان معدن وکان لاف زدن از خود است و تفاوتی نمی کند که این لاف زن هنرمند باشد و یا بی هنرهرچند که لاف زنی بی هنران بیشتر به چشم می آید و عذاب آور می شود زیرا که آنان لاف چیز هایی را می زنند که
1- برای مردم ارزشی ندارد چون برآمده از جهل و نادانی آنان است
22- مردم به دروغ بودن آنها شک نمی کنند اما چون فرصت و زمان مردم را می گیرد و تمرکز آنها را به هم می زند باعث عدابشان می شود
در حالی که اگر همین موجود ضعیف و ناتوان می دانست و می توانست پلی بین موجودیت خود و عدم موجودیتش بزند آنگاه می توانست ببیند که نه با وجود اوجهان اطراف بی هویت و بی موضوعیت می شد ونه با وجود اوجهان اطراف می تواند به همه خواست های خود برسد هرچند که اگر اوبوظیفه خود عمل کند به رسالتی که در ساختن و بهبود دارد بپردازد می توان امید وار شد که حداقل او از مواخذه در رابطه با غفلت در امان خواهد بود ودراین حالت دست از لاف زنی برمی داشت وبا منم منم خلق دیگران را تنگ نمی نمود
براستی با همه واقعیت روشنی که در ضعف و ناتوانی انسان به معنی احدی از مردمان وجود دارد چرا وبه چه دلیلی عده ای خود را محور کاینات و استواری دین ودنیای مردم می دانند واین باور را در هر کوی وبرزنی تبلیغ می کنند و یا به چاپلوسان ومتملقان دستور تبلغ آن را صادر می کنند ویا حداقل در برابر تبلیغ به دروغ چاپلوسان ومتملقان ترشرویی ننموده وخمی به ابرونمی اندازند تا آنان بدانند که کمی کوتاه بیایند و بیش از آن موجب مضحکه و ریشخند مردم نشوند زیرا که مردم می فهمند ومی دانند اما اگر حرفی نمی زنند و یا با عکس العملی تند مداحان ومتملقان را سر جای خود نمی نشاند حتما مصلحتی رادر کار می بینند و یا ترس را مانع از نشان دادن هر نوعی از عکس العمل می شناسند ؟
در پاسخ به این سئوال می توان به این نکته اشارت داشت که آنها در غرور غوطه و ر شده اند و یا دنیا و لذایذ آن چشم عقلشان را کور کرده است و بر عکس آنچه که خود را صاحب بصیرت می نامند در جهل مطلق گرفتار آمده اند زیرا که آنها نیز از همان محدودیت هایی در رنجند که حتی انبیاء الاهی وصلحای بزرگ از آن برخوردار بوده اند(وابسته بودن وجودشان به خدا وداشتن مرگ در مقابلشان ) هرچند که آنها با وقوف به این محدودیت های هیچگاه فریاد اناربکم الاعلی سر ندادند وهمیشه خود را بنده ای از بندگان خدا دانسته و به این حد اصرار کرده اند ازاین روی باید از نخوت وخود محور بینی دست بکشند و به مردم بگرایند که همیشه دست خدا برای جاودانه ساختن انسان با جماعت می باشد ویا به عبارتی این مردمان اند که تحت عنوان نسل در مسیر تاریخ جاودانه می مانند
درباره من

«عضو مركز توسعه وبلاگ نويسي ديني خراسان جنوبي با كد عضويت 50051»
به نام خدا
کار را با نام خدایی آغاز می کنم که آرامش دهنده دل هاست خدایی که عشق را آفریدوبه انسان یاد داد که دوست بدارد وامیدوارم در راهی که آغاز نموده ام آنچه از دلم بر می آید بر دل های مشتاق به محبت مردم عزیزمان بنشیند زیرا که من هم به محبت تمام مردم نیاز مندم وبرای جلب آن از هیچ کوششی دریغ نمی ورزم
و امادر باره وبلاگ ثمر ابهر
پیدایش فضای مجازی و کاهش رسانه های سنتی در شهرستان ابهر و بر خورد سلیقه ای اربابان آنها به اجباربرای ایجاد ارتباط با مردم خوب ابهر استفاده از فضای مجازی را انتخاب نمودم که آرزو دارم در بهره گیری از این امکان مناسب اولا به هوای نفسم اجازه جولان ندهم ثانیا تنها برای ارتقاء سطح فرهنگ منطقه فعالیت نمایم و در نهایت اینکه چیزی را بنویسم که مرضای خداوند متعال و صاحبان حق باشد در این راه چون خود را کم توان و نیازمند کمک می دانم از عموم دوستاران فعالیت های فرهنگی در خواست می کنم که مرا در بجا اوردن رسالتی که بر دوش خود احساس می نمایم یاری دهند.
پی طاعت الهی به زمین جبین نهادن
گه و گه به آسمان ها سر خود فراز کردن
به مبانی طریقت به خلوص راه رفتن
ز مبادی حقیقت گذر از مجاز کردن
به خدا قسم که هرگز ثمرش چنین نباشد
که دل شکسته ای را به سرور شاد کردن
به خدا قسم که کس را ثمر آنقدر نبخشد
که به روی مستمندی در بسته باز کردن
"شیخ بهایی"
به نام خدا
کار را با نام خدایی آغاز می کنم که آرامش دهنده دل هاست خدایی که عشق را آفریدوبه انسان یاد داد که دوست بدارد وامیدوارم در راهی که آغاز نموده ام آنچه از دلم بر می آید بر دل های مشتاق به محبت مردم عزیزمان بنشیند زیرا که من هم به محبت تمام مردم نیاز مندم وبرای جلب آن از هیچ کوششی دریغ نمی ورزم
و امادر باره وبلاگ ثمر ابهر
پیدایش فضای مجازی و کاهش رسانه های سنتی در شهرستان ابهر و بر خورد سلیقه ای اربابان آنها به اجباربرای ایجاد ارتباط با مردم خوب ابهر استفاده از فضای مجازی را انتخاب نمودم که آرزو دارم در بهره گیری از این امکان مناسب اولا به هوای نفسم اجازه جولان ندهم ثانیا تنها برای ارتقاء سطح فرهنگ منطقه فعالیت نمایم و در نهایت اینکه چیزی را بنویسم که مرضای خداوند متعال و صاحبان حق باشد در این راه چون خود را کم توان و نیازمند کمک می دانم از عموم دوستاران فعالیت های فرهنگی در خواست می کنم که مرا در بجا اوردن رسالتی که بر دوش خود احساس می نمایم یاری دهند.
پی طاعت الهی به زمین جبین نهادن
گه و گه به آسمان ها سر خود فراز کردن
به مبانی طریقت به خلوص راه رفتن
ز مبادی حقیقت گذر از مجاز کردن
به خدا قسم که هرگز ثمرش چنین نباشد
که دل شکسته ای را به سرور شاد کردن
به خدا قسم که کس را ثمر آنقدر نبخشد
که به روی مستمندی در بسته باز کردن
"شیخ بهایی"
موضوعات
آرشيو
تاريخ: سه شنبه ششم تیر ۱۳۹۶ ساعت: ۴:۳۳ ب.ظ
تازه ترين مطالب
لينک هاي روزانه
لينک هاي مفيد
ابزارک هاي وبلاگ