وبلاگ فرهنگی ،اجتماعی ثمر ابهر

خانوادگی ،اجتماعی،ثمرابهر،وبلاگ

درباره من
«عضو مركز توسعه وبلاگ نويسي ديني خراسان جنوبي با كد عضويت 50051»
به نام خدا
کار را با نام خدایی آغاز می کنم که آرامش دهنده دل هاست خدایی که عشق را آفریدوبه انسان یاد داد که دوست بدارد وامیدوارم در راهی که آغاز نموده ام آنچه از دلم بر می آید بر دل های مشتاق به محبت مردم عزیزمان بنشیند زیرا که من هم به محبت تمام مردم نیاز مندم وبرای جلب آن از هیچ کوششی دریغ نمی ورزم
و امادر باره وبلاگ  ثمر ابهر
پیدایش فضای مجازی و کاهش رسانه های سنتی در شهرستان ابهر و بر خورد سلیقه ای اربابان آنها به اجباربرای ایجاد ارتباط با مردم خوب ابهر استفاده از فضای مجازی را انتخاب نمودم که آرزو دارم در بهره گیری از این امکان مناسب اولا به هوای نفسم اجازه جولان ندهم ثانیا تنها برای ارتقاء سطح فرهنگ منطقه فعالیت نمایم و در نهایت اینکه چیزی را بنویسم که مرضای خداوند متعال و صاحبان حق باشد در این راه چون خود را کم توان و نیازمند کمک می دانم از عموم دوستاران فعالیت های فرهنگی در خواست می کنم که مرا در بجا اوردن رسالتی که بر دوش خود احساس می نمایم یاری دهند.

پی طاعت الهی به زمین جبین نهادن
گه و گه به آسمان ها سر خود فراز کردن
به مبانی طریقت به خلوص راه رفتن
ز مبادی حقیقت گذر از مجاز کردن
به خدا قسم که هرگز ثمرش چنین نباشد
که دل شکسته ای را به سرور شاد کردن
به خدا قسم که کس را ثمر آنقدر نبخشد
که به روی مستمندی در بسته باز کردن
                         "شیخ بهایی"
نويسنده :حسن اسدی
تاريخ: دوشنبه نهم بهمن ۱۳۹۱ ساعت: ۱۱:۰ ق.ظ

بی گمان نمی توان شهری دانش بنیان ساخت ویا امیدوار به استمرار حضور وتاثیرگذاری بنیان های مبتنی بردانش در ساختارشهری شدمگر آنکه به این نکته پرداخته شود که دانش چیست وچگونه می تواند بر شکل گیری و قوام ساختارشهری تاثیر داشته باشد براین مبنا در بدو ورود به موضوع تاثیر دانش نیازبه این هست که تعریف روشنی از دانش ارائه دهیم  تا مشخص شودکه دانش چگونه می تواندبر ساختارهای شهری تاثیر داشته باشد.در تعریف ازدانش می توان گفت که مجموعه مناسب و ساخت یافته ای از اطلاعات را که حتما مفید و مورد استفاده می باشد ومی تواند به دارندگان تخصص بهره مندی ازاین اطلاعات توان استخراج معنی و شناخت ازیک موقعیت و راه حرکت به سوی وضعیتی مطلوب را بدهد دانش می گویند وبا این حساب  به کسانی که دانش را در اختیار دارند ومی تواننداز آن برای کمک به خود و یا دیگران و در مسیر انجام درست کار و یا تغییر موقعیت استفاده نمایند خبره نام می نهند با گستردگی که از این معنی مستفادمی شود شاید بتوان به هر متخصص در یک زمینه خاص یک فرد دارای دانش گفت ودارندگان هنر تجزیه وتحلیل و  صدور رساله تحقیقاتی در آن حوزه را دانشمند نام نهاد.

با این تعریف مشخص است که باید برای استفاده از دانش محض برای هرکاری خاص هنجاری بکار گرفته شودکه در این مقال ازآن تحت عنوان

16- ازهردانشی برای کاری خاص بایداستفاده نمود.

نام می بریم که امید وارم با واکاوی این هنجار دوستان مطالعه کننده را دربرابراین واقعیت قراردهم که اگراین هنجار موردتوجه و استفاد واقع نشود ویا درساختار رفتاری و تصمیم گیری ما نهادینه نشود مسلم است که نه تنها شهردارای ساختاری دانش بنیان نخواهد شد بلکه با شکستن مرزها و تداخل حوزه ها حتی افراد قادرنخواهند بود که امور بسیارابتدایی خودرا هم به انجام برسانند در توضیح این نکته لازم است به این نکته اشاره گردد که اساسا دانش بربنیاد داده(چیزهایی که به خودی خود بودونبودشان تفاوتی به حال عناصر موجوددر پیرامونشان نمی گذارد وتنها با درکنارهم قرارگرفتن با برنامه است که می شود امید وار به تاثیر شد) واطلاعات(داده های معنی دارشده که معنی آنها ازدرکنارهم قرارگرفتن و ارتباط یافتن حاصل می آید)قرارمی گیرد و با تغییر وتحولاتی که دراطلاعات وایجاد ارتباط در بین عناصر آن حاصل می آید و آنها را مفید می سازد بدست می آید ومسلم است که با عنایت به اختصاصی بودن مفاهیمی که از داده ها و اطلاعات استخراج می شود ونوع ارتباط بین داده های منتج به اطلاعات فرد وجامعه را به نوع استفاده ای که می شودازآن نمود هدایت می کند دانشی خاص بوجود می آید و هردانشی نیز حوزه عمل خاصی برای خودایجادمی کندوبرپیدایش وتطور روابطی خاص دلالت می نماید که به آن حوزه اختصاصی آن دانش نام می نهند ویا به عبارتی می توان گفت که هردانشی می تواند تنها برحوزه خاصی ازحیات انسان تاثیر داشته باشد و آن را با تغییر مصادف با منافع انسان همراه سازد.

حال اگر کسی ویا گروهی بخواهندکه با عدم رعایت این موردبسیارمهم ازهردانشی برای ایجادارتباطی و یا استخراج مفهومی استفاده نمایندمسلم است که نتیجه نهایی این عمل نه تنها مصادف با منافع وموفقیت برای افراد وگروه های اجتماعی نخواهدبودبلکه با درهم ریختن ارتباط و اهدافی که مقرر گردیده هزینه هایی به جامعه تحمیل می شود که جایگزین نمودن منابع مورد مصرف قرار گرفته درآن غیرممکن خواهد بود.

با این تفسیراگربخواهیم سری به محیط زندگی خود بزنیم ویا به نوعی با ارزیابی شرایطی که در جامعه با آن روبرو می باشیم و در عمل زمانی که برای برطرف نمودن حاجتی به آنها مراجعه می نماییم به نوعی همه امور آن را درهم ریخته و نا بهنجارمی یابیم بپردازیم ملاحظه خواهیم نمودکه تمام گرفتاری های عمده ودردسرسازجامعه ما ازاین موضوع که به نوعی محصول بی توجهی به کاربردهای دانش های خاص است بوجود می آید.

مثلا زمانی که بنا برنص صریح قوانین مقرر گردیده که برای شهرداری شهر، محوریت دانش موردبهره برداری مدیریت خدمات شهری ،تخصص های موجود در حوزه های فنی و یا حداقل دانش عمومی مدیریت باشد اگردر شهری این واقعیت بکناری گذارده شود ومنصب شهرداری به کسی سپرده شودکه متخصص درحوزه دانش نطری می باشدآنهم درمقاطع پایینی از تخصص مشخص است که دراین شهر ممکن است که ساختمان ها بر سرمردم آن خراب نگردد و یا داخل میدان های آن ساختمان های سربه فلک کشیده سردر نیاورند و خیابان های موجود آن اسفالت گردنداما مسلم است که دراین شهراز سیاست توسعه با برنامه وواقع بینانه درموضوع ساختمان،آینده نگری در خصوص نیازمندی هایی که نسل های آینده با آن مواجه خواهندشد و یا .... چیزی به چشم نخواهد آمد و یا زمانی که اداره ای برای ایجادو استمرار در سازگاری با محیط پیرامون خودنیازمندداشتن ارتباط ارگانیک با موجودیت های پیرامون خودمی باشد و اگر چنین ارتباطی برقرارنگردد مسلم است که ثبات درونی و بیرونی آن سازمان به هم خواهدخوردو یا اینکه بنابه فرموده مایرکه دانش سازمانی را به اطلاعات پردازش و جاسازی شده از جریانات عادی و مراحلی که قابلیت اقدام دارند و نیز دانش به دست آمده به وسیله سیستم های سازمانی، مراحل، تولیدات، قوانین و فرهنگ اطلاق می نماید این سازمان برای اعمال قدرت به مراحل مختلف فعالیت خودنیازمندآن دانش پردازش شده می گردد ومحتاج آن می شودکه اطلاعات خودرا پردازش کند وبرای اینکار به واحدروابط عمومی تحلیل گری نیاز پیدا می کندتا بتواندورودی وخروجی های خود را برای پردازش صحیح دسته بندی نماید تا بتواند از آنها درزمان ومکان خاص خود بهره برداری نماید آیا با سپردن کار روابط عمومی به فردی می دهند که برای هرچیزی کارآمدی داردالی کارروابط عمومی مسلم است که  داده ها سرگردان درداخل سازمان جاری خواهندگردید و ضمن مورد سوء استفاده قرار گرفتن مایه یاس وناامیدی نیروهای سازمان خواهندگردید.

براستی چرا ما یادنمی گیریم که هرکه را بهرکاری ساخته اندونظام اجتماعی ما با انجام هزینه های فراوان و صرف وقت بسیار گرانبهاء نیرو هایی را تربیت می نماید که برای آن کار مورد نیازند تا با قرار گرفتن در جایگاه واقعی خود اموررا با اتکاء به دانش ویژه آن کاربه انجام برسانندتا ازانتهای خط خروجی سیستم محصولی بدست آیدکه موردانتظاراست ومی تواند برای برطرف نمودن مشکل ومانعی خاص بکارگرفته شودو افراددارای قدرت که مسئولیت یافته اندتا امور مردم را به منطق هزینه وفایده نزدیک گردانند بایداین اصل را مراعات نماینددر حالی که آنان با دخالت در تقسیم مناصب برمبنای سلیقه ویا منافع خود وبا بی توجهی به تخصص ودانشی که بایدبرای آن کار در نظر گرفته شود نه تنها منطق هزینه به فایده را بکناری می نهند بلکه با برهم زدن تعادل وتوازن جامعه امور را به جایی هدایت می کنندکه با احتمال بسیاراندک هم اگر کسی بعدازآنان بخواهدبه بازگرداندن امور به جای اصلی خوداقدام نماید اگر کارغیر ممکن نباشدحداقل بسیار طاقت فرسا خواهد بود و هزینه هایی را برجامعه تحمیل خواهدنمود که می شد با صرف آن در جای خاص خود محصولات بسیار گرانبهایی را تحویل جامعه داد.

دوستان عزیزی که وقت برای مطالعه این مطلب می گذارندبایدبه این نکته توجه داشته باشندکه تعهدو یا وجدان کاری نمی تواندخلاء داش محض آن کاررا پرنماید بلکه تنها می تواند سرعت عمل و دقت فرد مسئول را بالا ببرد براین مبنا کسانی که مدعیند که می توان به صرف داشتن وجه مثبت شخصیتی و یا بالا بودن درجه تعهدات اخلاقی کارهای تخصصی را به افرادفاقد دانش محض سپرد راه به خطا می برند و برای دورماندن از این وضعیت باید فرد دارای دانش را برای تصدی مسئولیت ازهرجایی که ممکن است وارد نمود وبرای پر نمودن خلاء مربوط به حوزه اخلاق کارنظارت وبازرسی را جدی گرفت زیرا که خلاءتخصص را با هیچ چیزی نمی توان پر نمود حتی با مشورت و نظارت.

ادامه دارد